زندگی با امام حسین(ع)
9- اگر چه امروز امام حسین(ع) در عصر ما نیست ولی دفاعکردن از هر حقی، ماندن در کنار امام حسین(ع) است.
امام خمینی«رضوان اللهعلیه» میفرمایند:
«آری شعار نه شرقی و نه غربیِ ما، شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده. و ترسیم كنندهی سیاست واقعىِ عدم تعهد كشورهاى اسلامى و كشورهایى است كه در آینده نزدیك و به یارى خدا اسلام را به عنوان تنها مكتب نجاتبخش بشریت مى پذیرند و ذره اى هم از این سیاست عدول نخواهد شد.»(49)
می فرمایند: «و در یك كلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسك و متمكنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعى شود تا از راهرسیده ها و دین به دنیافروشان، چهرهی كفرزدایى و فقرستیزى روشن انقلاب ما را خدشه دار نكنند و لكهی ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند و آنهایى كه در خانه هاى مجلل، راحت و بى درد آرمیده اند و فارغ از همهی رنجها و مصیبتهاى جانفرساى ستون محكم انقلاب و پابرهنه هاى محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیتهاى كلیدى تكیه كنند، كه اگر به آن جا راه پیدا كنند چه بسا انقلاب را یكشبه بفروشند، و حاصل همهی زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا كه اینها هر گز عمق راه طىشده را ندیده اند و فرق و سینهی شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نكرده اند و از همهی زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بیقرارى مجاهدان كه براى مرگ و نابودى ظلم بیگانگان دل به دریاى بلا زده اند، غافل و بیخبرند. (50) یك موى سر این كوخ نشینان و شهیددادگان به همهی كاخ و كاخ نشینان جهان شرف و برترى دارد.»(51)
عرض شد اگر چه امروز امام حسین(ع) در عصر ما نیست ولی دفاعکردن از هر حقی، ماندن در کنار امام حسین(ع) است و موجب گشودن راهی است که انسان را به حق میرساند. هر چند احزاب و قبایل سیاسی شما را مانند حسین(ع) خارجی بخوانند. خون حسین(ع) در هر جایی که از حق دفاع شود، جاری است و به همان اندازه که این صحابی، حسین(ع) را بزرگ داشتند و بزرگترین آیت الهی را تعظیم کردند ما میتوانیم با دفاع از حق، شعائر الهی را تعظیم کنیم و آن را بزرگ بشماریم. باید به همان شکل از حق دفاع کرد و برای آن احترام قائل شد که اصحاب حضرت در کربلا از امام شان دفاع کردند، به طوری که گویا کربلا را از نو شروع کردهایم.
بنده هنوز نتوانستهام در رابطه با زمانشناسی این مردان بزرگ حرفم را بزنم و آرزومندم به نحوی که خدا میخواهد این موضوع روشن شود و این به شرطی است که در ابتدا فهمیده باشیم هر کاری در هر زمانی محقق نمیشود منتها اولاً: در هر شرایطی نباید اندیشه انجام کارهای بزرگ را به فراموشی سپرد، هر چند زمان تحقق آن کارها در امروزِ تاریخ فراهم نباشد. ثانیاً: وقتی که شرایط طوری است که تا حدی میشود آن کار را انجام داد مواظب باشیم عقب نیندازیم وگرنه همه چیز را میبازیم و انس بن حرث میخواهد هر دو نکته را به ما بگوید و اعلام کند که او در دو مرحله از زندگیاش به ما گفته است:
نقطهی عیش نمودم به تو هان سهو مکن
ورنه چون بنگری از دائره بیرون باشی
این که وقتی فرصت اقدام عمل فرا رسید آن را به عقب نیندازیم نمونهاش تظاهرات 9 دی در تهران بود. بنده شب قبل از روز 9 دی به عزیزان عرض کردم اگر بنده را بین حضور در حج مستحب و حضور در تظاهرات 9 دی در تهران مخیر کنند، حضور در آن تظاهرات را ترجیح میدهم، چون حضور در آن تظاهرات عملِ به موقع بود و اگر ملت آن عمل را در آن روز انجام نداده بودند 30 سال نقشهی دشمن عملیاتی میشد. این یک شعور کربلایی بود و به تعبیر مقام معظم رهبری: عملی بود خودجوش. سینههایی که با حسین(ع) عهد بسته بودند عالیترین تصمیم را گرفتند. مقام معظم رهبری فرمودند:
مطمئن باشید كه روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یك روز متمایزى شد. شاید به یك معنا بشود گفت كه در شرائط كنونى - كه شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حركتِ مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فكر میكند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على(ع) را مىبیند. این كارها كارهائى نیست كه با ارادهى امثال ما انجام بگیرد؛ این كار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور كه امام در یك موقعیت حساسى - كه من بارها این را نقل كردهام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.»(52)
زندگی در بیرون تاریخ
بعضیها اصلاً نمیفهمند در دنیایی که در آن زندگی میکنند چه میگذرد، معنای زندگی را آن میدانند که غذایی بخورند و تفریحی بکنند، اینها بیرون تاریخ زندگی میکنند و احساساتی ماورای میلهای مربوط به تن مادی ندارند، اینها با همین محدودیت و تنگی شخصیتِ همراه با حرصها و محدودیتهایش به سر میبرند، اینها را مقایسه کنید با شخصیت حضرت علی(ع) که میفرمایند: «هَیْهَاتَ أَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ وَ یَقُودَنِی جَشَعِی إِلَى تَخَیُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْیَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِیتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ»
وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِد(53)
هیهات كه هواى نفس بر من چیره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذیذ برگزینم، در حالىكه در «حجاز» یا «یمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و یا هرگز شكمى سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شكم هایى باشد كه از گرسنگى به پشت چسبیده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، یا چنان باشم كه شاعر گفت: «این درد تو را بس كه شب را با شكم سیر بخوابى و در اطراف تو شكم هایى گرسنه و به پشت چسبیده باشند».
با همین فرهنگ که علی(ع) متذکر آن هستند و خود را مطابق با آن پروراندهاند، امام حسین(ع) و اصحاب بزرگوار آن حضرت در تاریخِ خود حاضر بودند و تحمل یک ظلم در اقصا نقاط کشور را نداشتند که بر انسانی وارد شود. وسعت این انسانها را وقتی در قیامت حاضر میشوند ملاحظه کنید که قرآن چگونه موقعیت آنها را وصف میکند و بهشت آنها را شرح میدهد، وقتی میفرماید: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین »(54) و شتاب كنید براى رسیدن به مغفرت الهی و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمین است؛ و براى پرهیزکاران آماده شده است. بهشتی که عرض آن آسمانها و زمین را شامل میشود بهشت انسانهایی است که در زندگی خود در همهی تاریخ حاضر بودهاند و خود را از خودخواهیها و اکنونزدگیها رهانیدهاند.
معنای حقیقی شهادت
10- آیا انسان عاقل برای حفظ آبرو و شخصیت خود محلی بهتر از دفاع از حق میشناسد تا آن آبرو را در آن مسیر خرج کند؟ جهادی، که انسان بدون نگرانی از اتهامات فرهنگ حاکم و جوّ ایجاد شده، آبروی خود را خرج حق و حقیقت کند، جهادی است بزرگتر از جهاد با بازوان توانمند و این است معنای حقیقی شهادت در کنار امامی که زندگی و مرگ را معنا میکند.
برای دفاع از حق، آبرو را به میانآوردن و از آن گذشتن، هنر میخواهد. و به واقع این شهادتی است بزرگتر از آن شهادتی که شما جانتان را به میان میآورید. شما را متهم میکنند که عقب افتادهای، آخوندها فریبات دادهاند، دولتی هستی، چون از انقلاب و رهبری و مسئولان میترسی از آنها دفاع میکنی و حتی جوّ را طوری در دست میگیرند که به واقع آبروی شما نزد دوستان خودتان هم به خطر میافتد. آیا در این فضا میتوانی به امام حسین(ع) و اصحاب بزرگوار او اقتدا کنی و بگویی ما را از بیآبرویی در این راه چه باک، من باید از حقی که نادیده گرفته شده دفاع کنم حتی اگر مثل مولایم حسین(ع) متهم به عصیانگری شوم و بگویند از دین و انقلاب خارج شده است؟