آبروهای دروغین
8- در فضایی که همهی دستگاههای رسمی حاکم، بر ضد امام حسین(ع) شعار میدهند، تعظیم شعائر بدون صرف آبرویی که با همراهی با رسول خدا(ص) به دست آمده، صورت نمیپذیرد. انس بن حرث چرا به دنبال حفظ آبروی خود به نحوی باشد که عبیدالله میخواهد به عنوان صحابهی پیامبر(ص) به او بدهد ولی امام را شهید کند.
در همان زمان که بنا دارند امام حسین(ع) را شهید کنند، اصحابی از پیامبر(ص) بودند که دستگاه حاکم یزیدی احترام زیادی به آنها میگذاشت. شخصیت عبدالله بن عمر مشهور است به طوری که در بعضی روایات هست یزید با تقاضای عبدالله بن عمر دستور داد عبیدالله، مختار را از زندان آزاد کند. این شخص همان زمان که امام حسین(ع) از مکه به سوی کوفه حرکت میکنند در مکه است و حتی به امام نصیحت میکند که با یزید بیعت کنند، اینها به اسم صحابهی رسول خدا(ص) مورد احترام دستگاه حاکمه هستند و به امام میگوید چرا با حاکم جامعهی اسلامی درگیر میشوی. درست است پیامبر خدا(ص) فرمود نباید با حاکم جامعه اسلامی درگیر شوید و اگر درگیر شدید و بر او خروج کردید حکمتان قتل است ولی کدام حاکم و با چه خصوصیاتی؟ آنها اول آمدند حاکم زمانه را که بنا بود امام معصوم باشد تغییر دادند و حالا میخواهند آن حکمی را اجرا کنند که در صورت حاکمیت امام معصوم باید اجرا میشد! ملاحظه کنید چه کلاهی بر سر جامعه اسلامی گذاردند. عین همین کار را جناب عثمان انجام داد. به این صورت که در قرآن در آیه 41 سوره انفال داریم: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاكِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ» که یک پنجم غنائم از آن خدا و رسول خدا و نزدیکان حضرت و یتیمان و مساکین و در راه ماندگان است. با توجه به این که ذی القربای پیامبر، امامان معصوماند و باید از طریق آن غنائم، اقتصاد جامعه را مدیریت بکنند و یک نوع تعادل اقتصادی در جامعه ایجاد نمایند. عثمان آمد و جهت آیه را تغییر داد و گفت ذی القربا در آیه یعنی نزدیکان خلیفه و لذا شروع کرد خمس غنائم را بین داماد و سایر نزدیکانش تقسیم کند. اول ذی القربا را وارونه معنا کرد و بعد همان حکم که باید در مورد معصومین اجرا میشد را برای خودشان اجرا کردند و در نتیجه تعادل اقتصادی جامعهی اسلامی به کلی به هم خورد.(46) عبد الله بن عمر متوجه نیست آن حاکمی که اگر کسی بر او خروج کرد حکمش قتل است امام معصوم است نه یزیدِ میمون باز شراب خوار.
عرض بنده این بود که گاهی مستکبران شرایطی فراهم میکنند که شما برای حفظ آبرویی که آنها برای شما قائلاند با آنها درگیر نشوید و از انحرافات آنها چشمپوشی نمائید وگرنه در آن جامعه از احترام خبری نیست و نه تنها به امام حسین(ع) تهمت خارجی بودن میزنند بلکه نسبت به اصحاب پیامبر هم که در کنار امام حسین(ع) هستند همین تهمتها را روا میدارند. ولی آنهایی را که مثل اصحاب بزرگوار امام حسین(ع) برای تعظیم شعائر الهی به آبرو نظر ندارند از این تهمتها چه باک؟ چرا به دنبال حفظ آبرویی باشند که عبیدالله میخواهد به عنوان صحابهی پیامبر(ص) به آنها بدهد ولی همان عبیدالله میخواهد امام را شهید کند؟ اینقدر این نکته مهم است و درک جوانب آن دقیق است که تا صبح قیامت جای حرف دارد. مگر امروز همین کار را فرهنگ استکباری نمیکند؟ به هنرمندانی احترام میگذارد که هیچ تعلقی به انقلاب نداشته باشند و هنرمندان انقلابی را ابداً به عنوان هنرمند به رسمیت نمیشناسد و نادیده میگیرد. همچنان که کسانی را سیاستمدار میدانند که بر مبنای نگاه فرهنگ غربی مسائل را تحلیل کنند. قداستهای دروغین و کاذب را به رسمیت میشناسند ولی انبیاء الهی را مسخره میکنند. اما وقتی ما در ذیل حیات دینی قرار گرفتیم دیگر به این نوع آبروها نظر نمیکنیم در نتیجه طوری در فتح تاریخی روزگار خود قرار خواهیم گرفت که حتی به دنبال تأیید زمانهای نیستیم که در آن قرار داریم و این را امام حسین(ع) و اصحاب بزرگوار آن حضرت به ما آموختند و از این طریق همواره با امام حسین(ع) و اصحاب آن حضرت زندگی میکنیم.
وظیفه ما در فتح تاریخ جدید
در شرایطی که یزید حاکم است قانعشدن به عنوان صحابی پیامبر(ص) کافی نیست، باید سیرهی رسول خدا(ص) را در یاری امام حسین(ع) دنبال کرد. اینجا حقِّ مطلق زمانه یعنی امام معصوم در زیر سایهی وارثان دروغینِ دین رسول خدا(ص) تهدید به قتل میشود، بهای ماندن در سیرهی رسول خدا(ص) چیزی جز ماندن در کنار امام حسین(ع) نیست، و لو بَلَغَ ما بلغ. هر چه میخواهد پیش آید.
حضرت امام خمینی(ره) بعد از کشتاری که رژیم پهلوی در مدرسه فیضیه در 2 فروردین سال 1342 در قم انجام داد اعلامیه معروف خود را تحت عنوان «شاه دوستى یعنى غارتگرى» منتشر ساختند. در این اعلامیه كه یكى از تندترین بیانیه هاى سیاسى امام خمینى است، رژیم شاه به محاكمه كشیده شده و در پایان آن تأكید شده بود كه در این شرایط تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (و لو بلغ ما بلغ). در همین اعلامیه است كه امام خمینى خطاب به شاه و عمّالش مى نویسند: من اكنون قلب خود را براى سرنیزه هاى مأمورین شما حاضر كردم، ولى براى قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جباریهاى شما حاضر نخواهم كرد»(47)
«و لو بَلَغَ ما بلغ» به این معنا است که در این راه هر چه میخواهد پیش آید. همان حرفی که حضرت امام(ره) در آخرین روزهای عمر خود زدند و فرمودند:
«مگر بیش از این است كه فرزندان عزیز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه هاى دار مى روند؟ مگر بیش از این است كه زنان و فرزندان خردسال حزب اللَّه در جهان به اسارت گرفته مى شوند؟ بگذار دنیاى پست مادیت با ما چنین كند ولى ما به وظیفه اسلامى خود عمل كنیم.»(48)
از این نوع موضعگیریهای حضرت امام خمینی(ره) میفهمیم در جای خاصی از تاریخ خود قرار داریم و بنا است مانند کاری که حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران بزرگوار آن حضرت انجام دادند، در یک حیات نوینی پای گذاریم که منجر به فتح تاریخ جدیدی میشود. ما در فتح تاریخ جدید نباید در گوشهای بنشینیم و فقط نگاه کنیم. باید جان را کف دست گذاشت و از اینکه فرهنگ ظلم آبروی ما را نشانه میرود و ما را متهم به ضد پیشرفت میکند، هیچ هراسی به خود راه ندهیم. در فتح تاریخ جدید آبروی انسانها معنای دیگری پیدا میکند به طوری که همان امام حسینی که متهم به عصیانگری است، قبلهی نهضتها و انسانهای انقلابی میگردد تا جایی که بنی عباس شعار خود را «یا لثارات الحسین» قرار دادند و هنگامی که از آنان در مورد حاکم پیشنهادی سؤال میکردند در جواب میگفتند: «الرضا من آل محمد» حاکمی که مورد رضایت آل محمد باشد مورد قبول ما است، هر چند حیلهگرانه سخن میگفتند ولی ملاحظه کنید که شرایط چگونه برگشته که بنی عباس نیز باید با ارزش نهادن به امام حسین(ع) به قدرت برسند.
زندگی با امام حسین(ع)
9- اگر چه امروز امام حسین(ع) در عصر ما نیست ولی دفاعکردن از هر حقی، ماندن در کنار امام حسین(ع) است.
امام خمینی«رضوان اللهعلیه» میفرمایند:
«آری شعار نه شرقی و نه غربیِ ما، شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده. و ترسیم كنندهی سیاست واقعىِ عدم تعهد كشورهاى اسلامى و كشورهایى است كه در آینده نزدیك و به یارى خدا اسلام را به عنوان تنها مكتب نجاتبخش بشریت مى پذیرند و ذره اى هم از این سیاست عدول نخواهد شد.»(49)
می فرمایند: «و در یك كلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسك و متمكنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعى شود تا از راهرسیده ها و دین به دنیافروشان، چهرهی كفرزدایى و فقرستیزى روشن انقلاب ما را خدشه دار نكنند و لكهی ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند و آنهایى كه در خانه هاى مجلل، راحت و بى درد آرمیده اند و فارغ از همهی رنجها و مصیبتهاى جانفرساى ستون محكم انقلاب و پابرهنه هاى محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیتهاى كلیدى تكیه كنند، كه اگر به آن جا راه پیدا كنند چه بسا انقلاب را یكشبه بفروشند، و حاصل همهی زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا كه اینها هر گز عمق راه طىشده را ندیده اند و فرق و سینهی شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نكرده اند و از همهی زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بیقرارى مجاهدان كه براى مرگ و نابودى ظلم بیگانگان دل به دریاى بلا زده اند، غافل و بیخبرند. (50) یك موى سر این كوخ نشینان و شهیددادگان به همهی كاخ و كاخ نشینان جهان شرف و برترى دارد.»(51)
عرض شد اگر چه امروز امام حسین(ع) در عصر ما نیست ولی دفاعکردن از هر حقی، ماندن در کنار امام حسین(ع) است و موجب گشودن راهی است که انسان را به حق میرساند. هر چند احزاب و قبایل سیاسی شما را مانند حسین(ع) خارجی بخوانند. خون حسین(ع) در هر جایی که از حق دفاع شود، جاری است و به همان اندازه که این صحابی، حسین(ع) را بزرگ داشتند و بزرگترین آیت الهی را تعظیم کردند ما میتوانیم با دفاع از حق، شعائر الهی را تعظیم کنیم و آن را بزرگ بشماریم. باید به همان شکل از حق دفاع کرد و برای آن احترام قائل شد که اصحاب حضرت در کربلا از امام شان دفاع کردند، به طوری که گویا کربلا را از نو شروع کردهایم.
بنده هنوز نتوانستهام در رابطه با زمانشناسی این مردان بزرگ حرفم را بزنم و آرزومندم به نحوی که خدا میخواهد این موضوع روشن شود و این به شرطی است که در ابتدا فهمیده باشیم هر کاری در هر زمانی محقق نمیشود منتها اولاً: در هر شرایطی نباید اندیشه انجام کارهای بزرگ را به فراموشی سپرد، هر چند زمان تحقق آن کارها در امروزِ تاریخ فراهم نباشد. ثانیاً: وقتی که شرایط طوری است که تا حدی میشود آن کار را انجام داد مواظب باشیم عقب نیندازیم وگرنه همه چیز را میبازیم و انس بن حرث میخواهد هر دو نکته را به ما بگوید و اعلام کند که او در دو مرحله از زندگیاش به ما گفته است:
نقطهی عیش نمودم به تو هان سهو مکن
ورنه چون بنگری از دائره بیرون باشی
این که وقتی فرصت اقدام عمل فرا رسید آن را به عقب نیندازیم نمونهاش تظاهرات 9 دی در تهران بود. بنده شب قبل از روز 9 دی به عزیزان عرض کردم اگر بنده را بین حضور در حج مستحب و حضور در تظاهرات 9 دی در تهران مخیر کنند، حضور در آن تظاهرات را ترجیح میدهم، چون حضور در آن تظاهرات عملِ به موقع بود و اگر ملت آن عمل را در آن روز انجام نداده بودند 30 سال نقشهی دشمن عملیاتی میشد. این یک شعور کربلایی بود و به تعبیر مقام معظم رهبری: عملی بود خودجوش. سینههایی که با حسین(ع) عهد بسته بودند عالیترین تصمیم را گرفتند. مقام معظم رهبری فرمودند:
مطمئن باشید كه روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یك روز متمایزى شد. شاید به یك معنا بشود گفت كه در شرائط كنونى - كه شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حركتِ مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فكر میكند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على(ع) را مىبیند. این كارها كارهائى نیست كه با ارادهى امثال ما انجام بگیرد؛ این كار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور كه امام در یك موقعیت حساسى - كه من بارها این را نقل كردهام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.»(52)