فاطمه(س)، تجسم شعور و صبر
بسم الله الرّحمن الرّحیم
﴿اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَمْتَحَنَةُامْتَحَنَكِاللهُالذَّی خَلَقَكِ قَبْلَ اَنْیَخْلُقَكِ﴾
﴿فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَة﴾
سلام بر تو ای فاطمه! ای امتحانشده توسط خالقت قبل از آنكه خلق شوی! و خداوند دید تو در آن امتحان صابر و شكیبایی و از عهدة آن امتحانِ عظیم بر خواهی آمد.
آری؛ سلام بر فاطمه(س) كه گوهر صبر و شكیباییاش انگیزة خلقتش بود، این مظهر شعور و شكیبایی، هم از همه بهتر فهمید كه خطری بزرگ، آخرین دین خدا را تهدید میكند و هم در مقابل این خطر خود را نباخت و دست و پای خود را گم نكرد، بلكه با آگاهی به عمق فاجعه، برای خنثیكردن آن، برنامهای عمیق و درازمدت را تدارك دید و نگذاشت اسلام پس از رحلت رسولخدا(ص) در بنبست قرار گیرد.
اگر جریان حاكم با چنین شدتی با علی(ع) برخورد میكند و آشكارا با شمشیرِ كشیده او را تهدید به قتل میكند،(237) در واقع با شخصیتی برخورد میكند كه مجسمه وفاداری به اسلام است و این جریان پیام عجیبی در بر دارد، و لذا فاطمه(س) عمق فاجعه را میبیند. راستی چه كسی است كه با تمام وجود نلرزد وقتی میبیند با رحلت رسول خدا(ص) جریانی - با نقشههای از قبل تعیینشده- (238) حاكمیت را قبضه كرده است كه نهتنها از اسلام هیچ اطلاعی ندارد بلكه با اهلالبیت پیامبر(ع) كه عالمان واقعی به اسلام هستند؛ با یك نحوه خصومت برخورد میكند. فاطمه(س) فهمید اسلام دارد حذف میشود و آن اسلامی كه خداوند وعدة پیروزی آن را داده بود از دست بشر بیرون میرود، و در این شرایط، اگر نقشة آنها خنثی نمیشد، افق آیندة بشر سیاه میشد، لذا فاطمه(س) با همان صبری كه شاخصة ایشان است برای خنثیكردن این جریان برنامهریزی كرد. موقعیت بسیار حساسی بود و باید با حساسیت تمام با آن مقابله میشد، چراكه اگر كوچكترین سهلانگاری صورت میگرفت همه چیز از دست میرفت، خداوند فاطمه(س) را برای این صحنه خلق كرده كه هم عمق فاجعه را میشناسد و هم با نهایت دقت و هنرنمایی نمیگذارد حاكمان، اسلام حقیقی را دفن كنند و در نتیجه آیندگان نتوانند به اسلام حقیقی دست یابند. آن حضرت كاری كرد كه آیندگان بتوانند ریشة ناتوانی جهان اسلام را در سقیفه جستجو كنند نه در اصل اسلام. با دقت در سخنان فاطمه(س) ؛ - چه در مسجد مدینه و چه با زنان مهاجر و انصار - عزمِ نشاندادن آن انحراف بهخوبی به چشم میخورد و نشان میدهد بنا دارد عمق فاجعه را بنمایاند و روشن كند نمیشود علی(ع) را به بهانة كسی كه بر خلیفه طغیان كرده، به قتل رساند و او را از صحنه حذف نمود.
در تاریخ هست كه وقتی درِ خانه فاطمه(س) را آتش زدند و حضرت زهرا(س) ضربه دیدند و محسنشان سقط شد و بیهوش گشتند و به گفتة اِبْنابیالحدید: «ثُمَّ دَخَلَ عُمَر، فَقالَ لِعَلِیٍّ قُمْ فَبایِعْ! فَتَلَكَّأ وَاحْتَبَسَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَقالَ قُمْ، فَاَبَی اَنْ یَقُوم، فَحَمَلَهُ وَ دَفَعَهُ...»؛(239) یعنی سپس عمر داخل خانه شد و به علی(ع) گفت: برخیز و بیعت كن! و علی(ع) كندی كرد و توقف نمود، پس عمر دست او را گرفت و گفت: برخیز! پس حضرت ابا كرد از این كه بلند شود، پس او را بلند كردند و او را باغلظتی تمام به مسجد بردند تا به جرم عدم بیعت با خلیفه، او را به قتل برسانند.
پس چون فاطمه(س) به هوش آمد و متوجّه شد علی(ع) را بردهاند، در حالیكه ناله میكرد و ولوله میزد و زنان بنیهاشم و غیرهاشمیِ زیادی همراه او بودند، به سوی مسجد به راه افتاد و آمد تا نزدیك درِ حجرة خود در مسجد ایستاد و ندا سر داد: ای ابابكر! چه زود بر اهلبیت رسولالله یورش بردی. عمر به ابابكر گفت: چرا معطلی؟! اگر علی بیعت نمیكند او را به قتل برسان و ابابكر اشاره به حضرت زهرا(س) كرد - بدین معنی كه تا آن حضرت اینجاست چنین كاری ممكن نیست- از این طریق به كمك فاطمه(س) نقشه از میان برداشتن علی(ع) خنثی شد.
اگر زهرا(س) سكوت كرده بود!
حضرت زهرا(س) در سخنانشان با زنان مهاجر و انصار، به توطئهای اشاره میكنند كه برای حذف علی(ع) در كار بود. حضرت با اعتراض خود، نقشة آنها را رسوا میكنند و عملاً حكومت ساختگی را از مشروعیت میاندازند. راستی؛ اگر در آن شرایط بحرانی فاطمه(س) زانوی غم بغل میگرفت و خود خوری میكرد چه میشد؟ در حالیكه اگر علی(ع) كوچكترین اعتراضی مینمود، میگفتند حرص بر حكومت دارد،(240) آیا اگر فاطمه(س) سكوت میكرد، جز این بود كه حاكمیت سقیفه با تمام قداست، خود را صاحب جان و مال مردم میدانست و به اسم جانشین پیامبر خدا(ص) تمام قداستها و اختیارات پیامبر خدا(ص) را برای خود قائل میشد؟ پس اینجا بود كه باید فاطمه(س) وظیفة سنگین و حساسی را به عهده میگرفت، گویا همة كارها در آن شرایط به او واگذار شده كه حداقل اگر نمیتواند جریان حاكمیت را تغییر دهد، آن را از مشروعیت و قداست كاذب بیندازد، و فاطمه(س) در مقابل فاجعه بزرگی كه همه صبرها و طاقتها را به یأس بدل میكند، ثابت كرد در آن شرایط نیز كسی هست كه پایداری كند و حضرت(س) فرهنگی را پایهگذاری میكند كه نمونهای از آن را در كربلا توسط حسین(ع) در مقابله با لشكر عمرسعد، یا در شام توسط حضرت زینب(س) در مقابله با یزید میبینید. وای اگر فاطمه(س) در مقابل حاكمیت بعد از رسولخدا(ص) اعتراض نمیكرد. نظر بنده این است كه این موضوع آن طور كه باید و شاید تحلیل نشده است و عزیزان باید با عنایت بیشتر مسئله را بررسی نمایند كه اگر فاطمه(س) اعتراض نمیكرد، آیندة تاریخ چگونه بود؟
فاطمه(س) حافظ پیام غدیر
در واقع ما با سلامی كه به فاطمه(س) میدهیم، و با توجه به محتوای مخصوص آن سلام، داریم میگوییم: ای فاطمه! هدف از خلقت تو صبر و پایداری در مقابل انحراف بزرگی بود كه در صدر اسلام به وقوع پیوست و اگر تو نبودی اسلام یك نقص بزرگ داشت، همچنان كه اگر اسلام سیدالشّهداء، حضرت حسین(ع) را نداشت از فكر و فرهنگ بزرگی خالی بود. همان خدایی كه اسلام را به بشریت داد، عوامل حفاظت و تكمیل آن را نیز از قبل آماده كرد تا به وقتش نقش خود را ایفاء كنند.
در روایت داریم قبل از اینكه امامحسین(ع) به دنیا بیاید و حتّی اسلام در جزیرةالعرب ظاهر شود، پیامبران به سرزمین كربلا میآمدند و میگفتند: تو گوهر بزرگی را در خود دفن خواهی كرد!(241) پس معلوم است در كشف و نگاه آیندهنگر پیامبران، حادثه كربلا به عنوان یكی از حلقههای حفظ اسلام مشهود بوده است و خداوند نقش بزرگی را به عهده حسین(ع) میگذارد و لذا است كه آن حضرت مورد توجّه خدا و پیامبر خدا(ص) است.
اسلام برای ماندنش فاطمه(س) را میخواهد و فاطمه(س) نیز باید خصوصیاتی خاص داشته باشد تا بتواند در آن شرایط خاص اسلام را درست حفظ كند. فاطمه(س) از روز اوّل نزول قرآن با قرآن است و همین كه وَحی به اتمام رسید و رسول خدا(ص) رحلت فرمودند، چیزی نمیگذرد كه فاطمه(س) نیز از دنیا میرود، این زن، آخرین قسمتهای حیاتش، حافظ پیام آخرین قسمتهای قرآن است، چون وقتی خداوند در آخرین جملههای وحی فرمودند:«یا اَیُّهَا الرَّسُول بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه...»(242) یعنی ای پیامبر! ولایت علی(ع) را به گوش مردم برسان و اگر چنین نكنی در واقع رسالت خود را انجام ندادهای، و پیامبر خدا(ص) نگران بودكه مردم این حكم را نپذیرند و در مقابل آن ایستادگی كنند، و آن را برای همیشه دفن نمایند و آیندة اسلام و مسلمین تماماً تیرة و تار گردد. و این فاطمه(س) بود كه عملاً نگرانی پیامبر خدا(ص) را برطرف كرد و با اعتراضهای خود نگذاشت پیام غدیر دفن شود و در واقع فاطمه(س) همان مژدهای بود كه خداوند به پیامبرش داد و فرمود: «وَالله یَعْصِمُكَ مِنَ النّاس»؛ یعنی خداوند پیام تو را از خطری كه نگران آن هستی حفظ میكند، و عملاً از طریق حضرت زهرا(س) اصل نقشه خنثی شد و میرود كه از طریق فرزندان فاطمه(س) پیام غدیر در دل تاریخ بیش از پیش جای اصلی خود را باز كند. پس اینكه خداوند به پیامبر خدا(ص) تسلّی داد كه نگران آیندة پیامت در غدیر مباش، چشم بر فاطمه(س) دوخته است، چون فاطمه(س)، قبل از خلقتش برای انجام رسالتی خاص امتحانشده و معلوم گشته از عهده چنین كار بزرگی برمیآید، پس جا داشت كه خداوند وعده حفظ پیام غدیر را به پیامبرش بدهد.
ای فاطمه! هدف خلقت تو، صبر و اعتراض در مقابل آن انحراف بزرگ بود. تو در این عمر كوتاه چقدر خوب راه اصلی ادامة اسلام را گشودی. اگر اباذر در مقابل انحراف عثمان به او اعتراض كرد و او را به چیزی نگرفت، آموزش تو بود، و نه تنها اباذر، اگر راه اعتراض بر خلافت تا قیام قیامت گشوده ماند، همه و همه از آموزش تو بود، و اگر تو قدسی نبودی، جرئت در هم ریختن قداستهای واهی را نداشتی. آنچنان اعتراض به جریان حاكمیت توسعه یافت كه وقتی پدر ابابكر در طائف شنید كه ابابكر خلیفه شده است، پرسید چرا او را برای این كار برگزیدند؟ گفتند: چون از همه پیرتر بود. گفت: من كه پیرتر بودم، چرا مرا خلیفه نكردند؟(243)
از این به بعد مجبور شدند به زبان راویان برای خلیفه، قداست بسازند و آن را به مردم تحمیل كنند. پیامبری كه مردم اجازه نمیدادند آب وضویش بر زمین بریزد و اینچنین او را مقدس میشمردند، حالا برای خلیفه از زبان راویان ساختند كه پیامبر خدا(ص) فرمود: «مرا كه به آسمانها بالا بردند، بر هیچ آسمانی نگذشتم مگر یافتم كه در آن نوشته بودند محمد برانگیخته خدا است و ابابكر جانشین من».(244) درست است كه محدثین اهل سنّت مثل نسایی، حاكم، محب طبری،... بر ساختگی بودن این حدیث و امثال آن گواهی دادند، ولی ملاحظه كنید كار به جایی كشیده میشود كه باید چنین عناوینی را برای خلیفه دست و پا كنند.(245) با ساختن چنین احادیثی فضایی ساختند كه هیچ كس جرأت كوچكترین اعتراضی را به خلیفه نداشته باشد. حالا شما حساب كنید اگر اعتراضهای دختر پیامبرخدا(ص) كه در قداست و عظمت زبانزد دوست و دشمن بود، انجام نمیشد، و هیچ جریان اعتراضی در صحنه نبود، كار به كجا میكشید، آنقدر اسلام خشن و دوستناداشتنی میشد كه دیگر امروز هیچ اثری از اسلام در صحنه نمانده بود، بالأخره اعتراضهای حضرت زهرا(س) با همة تلاشی كه حاكمان برای پنهان نمودن آن كردند، در جهان اهل سنت كار خود را كرد و آن جوّ شكسته شد و به همین جهت محدثین اهل سنّت جرأت كردند در مقابل مقداری از این احادیث ساختگی بایستند. اگر فاطمه(س) بستر اعتراض به خلیفهای را كه جای پیامبر خدا(ص) نشسته است و انتظار دارد همچون پیامبر خدا(ص) با او برخورد كنند، فراهم نكرده بود، دیگر هر اعتراضی حكم گناه كبیره را پیدا میكرد.