مقدمة نویسنده
باسمه تعالی
1- به طور مسلم انبیاء و اولیاء(ع) محورهای اصلی سیاستهای سالم بشری هستند و این امر هیچ استثنایی نخواهد داشت. عمده آن است كه سیاستمداریِ اولیاء خدا را از سیاستبازی اهل دنیا تفكیك كنیم، چرا كه اگر سیاستمداری یعنی ایجاد نقش مفید در سرنوشت اجتماعی انسانها، بیشترین تعیین نقش در تاریخ را باید به انبیاء و اولیاء(ع) داد و هرگز نباید در تحلیل مواضع و سخنان آن بزرگان از این منظر غفلت نمود.
2- از جمله حركات نقشآفرین در تاریخ، نقش فاطمهزهرا(س) پس از رحلت رسولخدا(ص) است كه علاوه بر حركات و گفتارهای آن حضرت در مواقع مختلف كه هر كدام عامل كنترل انحرافی و یا جهتگیری مهمی در صدر اسلام شده است، خطبة آن حضرت در مسجد مدینه یك دائرةالمعارف از دقتهای عقیدتی، سیاسی، تاریخی، جامعهشناختی است، به طوری كه انسان نسبت به دقتهای آن حضرت حیران میشود و بهواقع حضرت زهرا(س) در این خطبه - در آن شرایط خاص- جبههای را در راستای انحرافِ بهوجود آمده پایهگذاری كردند و جهتی را نشان دادند كه امامعسكری(ع) در این رابطه فرمودند: « نَحْنُ حُجَجُاللهِ عَلی خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَیْنا»(3) یعنی؛ ما (امامان) حجّتهای خدا بر مردم هستیم، - تا راه را از بیراهه نشان دهیم- و جَدّة ما فاطمه، حجّت است بر ما.
و حضرت مهدی(عج) نیز در اولین سخن خود پس از ظهور میفرمایند: «وَ فِی اِبْنَةِ رَسُولِاللهِ لی اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(4) یعنی؛ اسوه و راهنمای من در این نهضت، دختر رسولخدا است. و این سخن نشان میدهد نظامنامة حكومت جهانی مهدی(عج) مبتنی بر سیرة فاطمه(س) است.
3- تمام تلاش این كتاب برای روشن نمودن مسائلی است كه فاطمه(س) در جهتگیری اصلی خود مقابل ظهور انحراف در صدر اسلام بهكار برده است و راهی را به بشریت عرضه نموده است كه به ظهور حضرت مهدی(عج) منتهی خواهد شد.
دقّتها و تحلیلهای فاطمهزهرا(س) در ریشهیابی انحراف و شناخت آن، در نهضت اسلامی، برای امروز ما بسیار كارساز است. امید است خوانندگان عزیز با حوصلة زیاد و دقت فراوان نسبت به جزءجزء مطالب عنایت داشته باشند تا إنشاءالله بتوانند از دخترِ خانة توحید(س) بینش سیاسی صحیحی را اخذ كنند كه در همة مراحل زندگی بهكارشان آید.
4- مسلّم دیانت از سیاست جدا نیست، ولی آن سیاستی كه منشأ اعمال حكیمانه شود و در هر مرحلهای از تاریخ بهترین موضعگیری را انجام دهد، مخصوص اهلالبیت عصمت و طهارت(ع) است و ما معتقدیم با دقت هرچه بیشتر در جملات حضرت زهرا(س) در دو خطبة مطرح شده در این كتاب معنی سیاستمداریِ واقعی و اصیل را دریافت خواهیم كرد.
5- فاطمه(س) به جهت قداستی كه در نزد قاطبة جهان اسلام دارد میتواند منشأ وحدت جهان اسلام گردد. چون وقتی جوانان اهل سنت متوجه شوند كه فاطمهای كه رضایتش میزان رضایت رسولالله(ص) و رضایت خدا است(5)، چگونه در صدر اسلام، پس از رحلت رسولخدا(ص) به عنوان مخالف جریان موجود، موضعگیری میكند؟ به فكر فرو میروند و مسلّم در نگاه و نظر خود به وقایع صدر اسلام تجدید نظر مینمایند، و ما در جایجای كتاب برای چنین هدفی مداركی را از متون اهل سنت ارائه دادهایم و معتقدیم فاطمه(س) میتواند در ابتدا محور تقریب مذاهب اسلامی قرار گیرد و در نهایت به عنوان تنها قرائت صحیح از اسلام، موجب ظهور اسلام ناب محمدی(ص) در سراسر جهان اسلام گردد و در راستای چنین قرائتی از اسلام، عزت اسلامی به جهان اسلام باز گردانده خواهد شد.
6- یك روز وظیفة شیعیان عبارت از آن بود كه مواظب باشند در فضای گستردة اسلام اهل سنت هضم نشوند و لذا سعی میشد با موضعگیری و انتقاد به اسلامِ اهل سنت خود را نگهدارند، ولی در قرن اخیر قضیه شكل دیگری به خود گرفته و آن اینكه: اولاً؛ شیعه و سنی هردو وظیفه دارند اسلام را از خطر هضمشدن در فضای سكولارِ مدرنیته حفظ نمایند و ثانیاً؛ امروز وظیفة شیعیان به جای مقابله با اهل سنت ارتباط فعّال با آنهاست تا كمالات و دقایق مكتب تشیع را به گوش جوانان اهل سنت برسانند. امروز دیگر خطر هضم تشیع از بین رفته است ولی وظیفة شیعه برای احیاء فرهنگ اهلالبیت(ع) باقی مانده است، و شرط موفقیت در این امر مهم پرهیز جدّی از هرگونه حركتی است كه موجب اختلاف شود تا بتوانیم در یك گفتگوی فرهنگی حقانیت اهلالبیت(ع) را به گوش برادران خود برسانیم و سخن حضرت زهرا(س) كه فرمود: «وَ اِطاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ» امت اسلامی با اطاعت از ما منسجم میشوند و با قبول امامت ما از تفرقه مصون میمانند، محقق شود.
7- امروز اگر جوانان اهل سنت از خود بپرسند چرا جهان اسلام از آن شایستگی كه باید داشته باشد عقب افتاده است، ما آنها را به خطبة حضرتزهرا(س) در مسجد مدینه راهنمایی میكنیم، آنجایی كه حضرت به نحوهای بسیار روشن از چنین فاجعهای خبر دادند و روشن نمودند اگر به ابیالحسن برگردید عزت دنیا و آخرت خود را باز خواهید یافت. پس از توجهدادن جوانان به خطبه حضرتزهرا(س) منتظر میمانیم تا جوانان اهل سنت به كمك فاطمه(س)، واقعة صدر اسلام را بازخوانی كنند و لذا است كه ما در ارائه مطالب در عین اینكه به شیعه نظر داشتهایم، گوشة چشمی نیز به غیر شیعه داریم، امید است كه این كار شروع خوبی باشد.
8- چیزی كه تأكید بر آن را ضروری میدانم؛ قدرت تحلیل درست مسائل اجتماعی است. متأسفانه جهان روشنفكری و فرهنگ ژورنالیستی آنچنان ملاكهای خود را در تحلیل مسائل حاكم كرده است كه گویا نگاه دیگری برای تحلیل حادثهها وجود ندارد و عملاً طلاب و دانشجویان عزیزِ ما در پیلههای تحلیلهای مادیگرایانة جهان معاصر گرفتار آمدهاند. یكی از اهداف اصلی این كتاب آشناكردن عزیزان است با تحلیلهای سیاسی، دینی كه در آنها ملاكهای دیگری نیز مورد توجه است و انتظار داریم عزیزان بر اساس همین موضوع، مطالب كتاب را دنبال نمایند. امید است خوانندگان عزیز پس از اتمام كتاب در فضایی از تجزیه و تحلیل مسائل قرار گرفته باشند كه فاصلة بین تحلیلهای دینی با تحلیلهای سیاسیِ صرف بهخوبی برایشان روشن شده باشد.
9- وقتی نور اسلام - تنها دینی كه نورش هنوز با تحریف و انحراف خاموش نشده بود- پس از رحلت پیامبر(ص) به شدت ضعیف شد، دیگر سراسر تاریخ را ظلمت فرا گرفت و «دین» به جای وسیلة تعالی انسانها، وسیلة رامكردن مردم در مقابل نفس امّاره حاكمان گشت. و اگر در خطبه حضرت فاطمه(س) دقت بفرمایید، آن حضرت در سخنانش به ما میآموزد چگونه تاریخ را ارزیابی كنیم و مرز بین ظلمات و نور را تشخیص دهیم.
10- با ظهور اسلام زمینة تولد بشر فراهم گشت. بشری كه اولاً: با شوق حضور، نظر به آسمان دارد و میخواهد با عالم قدس تماس بگیرد. ثانیاً: با «الله» یعنی با اسم جامع الهی میخواهد آشنا شود، تا بتواند تمام اوصاف متعارض با اوصاف الهی را بشناسد و ظلمات آخرالزمان را كه همة حجابهای ظلمانی را به صحنه میآورد، پاره كند. ولی با حذف اهلالبیت(ع) كه صورت تامّ چنین حضور و چنین مقصدی بودند، همه چیز واژگون شد و ما بیش از هزارسال است كه در واژگونگی اسلام بهسر میبریم، و با برگشت جهان اسلام به فاطمه(س) این واژگونگی هرچه سریعتر تغییر خواهد كرد، و ظهور انقلاب اسلامی شروع مبارك آن برگشت است و مایة امیدواری، كه گویا تاریخ در حال تغییر مسیر است و امروز بیش از دیروز فاطمه(س) نقشآفرین خواهد بود. و همچنانكه مقام معظم رهبری«حفظهاللهتعالی» فرمودند: در عین تأكید بر حقانیت غدیر هرگز نباید واقعة غدیر را وسیلة اختلاف بین شیعه و سنی نمود، سخنان فاطمه زهرا(س) نیز نباید وسیلة اختلاف بین جهان اسلام شود، بلكه باید رهنمود و هشیارباشی برای احیاء هرچه بیشتر جهان اسلام باشد. إنشاءالله
طاهرزاده
خطر حاكمیت آدمیان بر یكدیگر
بسماللهالرحمنالرحیم
(السَّلام عَلَیْكِ یا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَكِ الَّذی خَلَقَكِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَكِ(
( وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِه صابِرةً …)(6(
سلام بر تو ای فاطمه! ای امتحان شدهای كه خالق تو قبل از خلق كردنت، تو را امتحان نمود و تو را بر آن امتحان صابر و شكیبا یافت.
خطبه حضرتزهرا(س) در مسجد مدینه كه بناست خدمت عزیزان مورد بحث قرار گیرد، از نظر سند علاوه بر متون شیعه، از جمله در قدیمیترین کتب اهل سنت نیز آمدهاست.(7)
پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، مسجد مدینه همواره مرکز اجتماع مسلمین بود و دختر پیامبر«سلاماللهعلیهما» كه میبیند با رحلت رسولخدا(ص) نزدیک است حکومت در اسلام، باز رنگ قبیلهای و نژادگرایانه بهخود بگیرد، این خطبه را در آنجا ایراد میفرماید كه ما در صدد تأمّل و دقّت بر روی فرازهای آن هستیم.
مشهور است كه حضرتزهرا(س) با این خطبه میخواهند فدك را مطالبه كنند، ولی با دقت در محتوای خطبه متوجه میشویم، اگر فاطمه(س) حق خود را مطالبه میکند و مسئله فدک را پیش میکشد از آن جهت که فدک را از دست ایشان خارج كردهاند نیست. بلکه حضرت(س) میخواهند از آن طریق، مشکل بزرگی را كه پس از رحلت رسولخدا(ص) بر جامعة مسلمین حاكم شد، گوشزد کنند، و آن فكری است که در مقابل سخن رسولخدا(ص) از خود اجتهاد میکند. حضرت فاطمه(س) میخواهند مردم را متوجه این امر نمایند كه وقتی اجتهاد در مقابل نص شروع شود، فردا اجتهادهای دیگری در مقابل نص(8) ظاهر میشود و اگر نسبت به خطر اجتهاد در مقابل نص عنایت بفرمایید؛ ملاحظه خواهید كرد، حضرت فاطمه(س) خطر بزرگی را گوشزد کرد كه فوقالعاده مهم است.
تاریخ میگوید: حضرت فاطمهزهرا(س) در حالیکه جمعی از زنانِ خویشاوندانش اطراف وی را گرفته بودند، روانة مسجد مدینه شد و این اولین بار است که پس از رحلت پیامبرخدا(ص) به مسجد میآید. نوشتهاند: چون به مسجد میرفت راهرفتن او به راهرفتن پدرش پیغمبر(ص) میماند. ابوبکر که حالا بر منصب جانشینی پیامبرخدا(ص) قرار گرفته، با گروهی از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بود، میان فاطمه(س) و حاضران چادری آویختند. دختر پیغمبر نخست نالهای کرد که مجلس را لرزاند و حاضران به گریه افتادند. سپس لحظهای خاموش ماند تا مردم آرام گرفتند و خروشها خوابید، آنگاه سخنان خود را آغاز کرد.(9)
ابتدا یك تصویر كلّی از خطبه طرح میكنیم و سپس مختصری روی تکتک جملات حضرت با دقت بیشتری میمانیم. لذا كلّ خطبه را شمارهگذاری كردهایم تا راحتتر بتوانیم آن را مورد بحث و توجّه قرار دهیم.
این خطبه دارای فرازهای متعدّد و ابعاد گوناگونی است كه تحلیل و فهم آن نیاز به معارف گسترده و فرصت طولانی دارد، به همینجهت به عزیزان توصیه میكنیم كه روی فهم این خطبه وقت بیشتری بگذارند و به عرایض محدود بنده اكتفا نكنند.
شما در نظر بگیرید انسان بزرگی مثل حضرت صدیقهطاهره(س) به ظاهر رفته است تا به جریانی اعتراض كند كه میخواهد تداوم نظام اسلامی را مختل كند، تا مخاطبانش متذكّر شوند كه با پیدا شدن ماهیت این جریان چه فاجعة بزرگی بهوجود آمده است، ولی میبینید فضای خطبه در چنین اعتراضی خلاصه نمیشود، و حضرت نظر خود را فقط به بُعد سیاسی و اجرایی قضیه محدود نكرده، بلكه تمام ابعاد و جهتهای فاجعه - بهخصوص ابعاد معنوی - را مورد توجّه قرار داده است و افقهای دورِ مسئله را میبیند و نشان میدهد، یعنی به ما میآموزد كه در موضع اعتراض نیز چگونه باشیم.
فرازهای كلّی خطبه
ابتدا حضرت یك بحث عمیق و نسبتاً طولانی راجع به توحید میكنند، چراكه نباید مسئلة غصب خلافت، عمق توحیدی این خطبه را محدود كند. پس از آن، بحث عمیقی دربارة نبوّت دارند كه متذكّر نقش نبوّت در زندگی بشر میشوند در اینجا تأثیر حضرت رسول اكرم(ص) را در بین مردم بیان میكنند.
آنگاه مردمِ آن زمان را مورد خطاب قرار میدهند و میگویند: «شما برای اسلام خیلی زحمت كشیدید» تا حقّ زحماتی كه مردم جهت برپایی اسلام متحمل شدند، در این زمینه ضایع نشود. سپس آنها را به جهت سستیها و غفلتهایشان در رابطه با بیتفاوتی نسبت به نحوة حاكمیتِ بعد از رحلت پیامبراكرم(ص) به شدّت مورد انتقاد قرار میدهند. در این فراز جامعنگری و جمعیت خاطر شخصیت اندیشمند فاطمهزهرا(س) را میبینید. از آن جهت كه مردم زحمت كشیدند و انقلابی به نام انقلاب اسلام را در جزیرةالعرب به پا كردند، آنها را مورد توجه قرار میدهند و از آن جهت كه همین مردم نسبت به ادامة انقلاب، غفلت كردند و تداوم اسلام را در مدیریتِ اجرایی یك انسان معصوم نمیبینند، به آنها متعرض هستند و خطر آن را گوشزد میكنند.
در فراز بعدی متذكّر میشوند كه قرآن در میان شماست و خصوصیاتش را بیان میكنند و میفرمایند: چرا به قرآن عمل نمیكنید و روشن میکنند كه اگر از قرآن تبعیت کنید بهراحتی بهسوی علی(ع) بهعنوان امامی معصوم راهنمایی میشوید.
در قسمت بعد؛ فلسفة احكام را بیان میكنند تا روشن شود این خانواده به باطن دین دسترسی دارند. و سپس؛ خودشان را معرفی میكنند كه این هم جای تأمّل دارد كه چرا حضرت به معرّفی خود میپردازند؟ مگر مردم ایشان را نمیشناختند؟ گویا اشاره به سخنان پیامبر(ص) دارند که بارها در مورد فاطمه(س) با مردم حرف زدند و حضرت میخواهند بگویند كه ای مردم! من همان فاطمهام. در قسمت بعدی؛ دوباره نقش پیامبراكرم(ص) را از نظر جامعه مكّه و مدینه ارزیابی میكنند. در بخش بعدی دست میگذارند روی صفات كسانی كه انقلاب را به وجود آوردند و میگویند: پیامبراكرم(ص) با چنین افرادی انقلاب كردند. سپس شرایطی را كه در آن شرایط انقلاب محقق شد و موقعیت مردمِ قبل از انقلاب را ارزیابی میكنند و عجیب آنكه در طول تاریخ هر وقت انقلاب دینی به وجود آمده است، مردم همین موقعیتها را داشتهاند. آنگاه نقش پیامبراكرم(ص) و به خصوص علی(ع) در تحقّق انقلاب و این كه منهای حضرت علی(ع) این انقلاب محقّق نمیشد و دلایل قوی و نمونههای تاریخی را در اینباره ذكر میكنند.
حضرت در فراز بعدی خصوصیات ابابكر و عمر را در دفاع از اسلام و بهوجود آمدن اسلام و جایگاه آنها را در مقایسه با علی(ع)، بیان میكنند. به این نكته توجّه كنید كه فاطمهزهرا(س) نیامده است صرفاً به آنها حمله كند، بلكه آمده است تا یك فكر نظاممندی را ایجاد كند كه بشر بتواند همواره در طول تاریخِ حیات خود، از آن تغذیه كند و خود حضرت هم خطاب به حاضران در مسجد میفرماید: من این حرفها را برای شما نگفتم، چرا كه شما اصلاً متوّجه این كه بخواهید از طریق سخنان من نهضت را ادامه بدهید، نیستید.
سپس جایگاه نفاق و خصوصیات نفاق و علت سر برآوردن چهرة نفاقِ بعد از رحلت پیامبراكرم(ص) را بیان میكنند.(10) آنگاه عملكرد و روش غصب خلافت را روشن میكنند. سپس دروغ آنها و باطن شعارهایشان را آشكار میسازند و یك هوشیاری اجتماعی به ما میدهند كه همیشه در ظاهر روند خیانت، شعارهای جذّابی هست كه اگر نتوانید جایگاه این شعارهای زیبا و جذّاب و مردمپسند را بشناسید، حیله و مكر نفاق شما را فرا میگیرد.
در فراز بعدی، قصّة پشتكردن به قرآن را مطرح میكنند و خطاب به صحابة پیامبراكرم(ص) میفرمایند: شما رسماً به قرآن پشت كردید. آنگاه انگیزة اصلی مخالفان حاكمیت علی(ع) را، به عنوان مخالفان حاكمیت امامی معصوم مطرح میكنند. سپس نمونهای از مكر حاکمان را در مسئلة فدك مطرح مینمایند، و از طرفی هم مواظب هستند كه فدك در سخنانشان اصل نشود- در حالی كه دشمن دانا و دوستِ ساده هر دو، مسئله غصب فدك را در خطبه حضرت زهرا(س) اصل كردند، درست بر عكس سیرة اهلالبیت(ع)(11)- حضرت میخواهند عمل غصب فدك را به عنوان نمونهای از ضعفهای خلیفه آشكار كنند تا معلوم شود چه خطر بزرگی جهان اسلام را تهدید میکند. عرض شد كه حضرت خوب فهمیدند این اجتهادِ مقابل نص، آخرین اجتهاد نیست، فردا اجتهادهای دیگری پیش میآید و همچنین ادامه مییابد و پیشبینی فاطمه(س) درست بود. چهلسال پس از این حادثه، تغییراتی بنیادی در حکومت در جهان اسلام پدید آمد و عملاً اصل اسلام به فراموشی سپرده شد.
پس از آن به ابابكر نظر میكنند و در یك مباحثة علمی منطق او را كه منكر ارثبردن فاطمه(س) از پدرشان است، از طریق طرح آیات قرآن نقض میكنند تا روشن شود كسی كه قرآن و دین را نمیفهمد، چگونه خلیفة مسلمین شده است؟ و دوباره تأكید میكنند كه بحث اصلی، بحث فدك نیست.(12) ما فدك را نخواستیم، ولی ای ابابكر! با پشتكردن به قرآن عملاً عذاب قیامت را برای خودت خریدی. حضرت از این طریق قداستِ دروغین خلیفة مسلمین را كه به مبنای عمل به قرآن نیست، زیر سؤال میبرند. این سخن از طریق فاطمهای که پیامبرخدا(ص) در مورد او فرمود: «اِنَّاللهَ لَیغْضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ، و یرْضی لِرِضاها»(13) یعنی خداوند با غضب فاطمه، غضبناک و با رضایت او راضی است، سخنی است كه نمیتوان به راحتی از آن گذشت. و لذا سخن فاطمه(س) در طول تاریخ برای ابابکر نقطة تاریکی است که قدرت تجزیه و تحلیل درستی را به آیندگان میدهد.
البته امروزه كه همة وجوهِ مدینة فاضله مورد فرضِ سقیفه، نمایان شده قضاوت در آنچه آنها مطلوب میپنداشتند راحتتر است و میتوان حدس زد اگر از همین طریق اسلام ادامه یابد به كجا خواهد رسید و لذا است كه سخنان دلسوزانة فاطمه(س) امروز حامل پیامی است كه جهان اسلام در امروزِ تاریخ خود تصمیمی جدید اتخاذ كند و گوهر آن اعتراض را بشناسد، كه ما در سیر تحلیل خطبة آن حضرت به آن میپردازیم.
حضرت در بخش بعدی به سران قوم نظر میكنند و میفرمایند: حواستان كجاست؟ بنا بود اسلام را تماماً روی كار بیاورید. اسلامِ نیمهكاره، اسلام نیست. میفرمایند: مشكلات روحی و اخلاقی شما سبب شده تا عوامل دوام اسلام را درست تحلیل نكنید، زیرا زاویة ایجادشده، در ابتدا چندان چشمگیر نبود تا نتایج آن انحراف مشاهده شود - شاید خود خلیفه هم نمیدانست كار به كجاها كشیده خواهد شد- ولی بصیرت فاطمه(س) انتهای این انحراف را میدید و سایرین را و حتی خلیفه را متذكر شد. سپس ذهنها را به عمق مصیبتِ رحلت پیامبراكرم(ص) توجّه میدهند و در راستای توجه به این خطر كه سران مبارزه و ایثار بگویند: وقتی پیامبراكرم(ص) رحلت كرد، دیگر مبارزه تمام شده است، میفرمایند: شما را چه شده است كه مبارزه نمیكنید، در حالی كه اشخاصی دارند در اسلام انحراف ایجاد میكنند؟ آنگاه به خود انصار توجّه میكنند و میفرمایند: شما طبق شرایط و سوابقتان میتوانید از اسلامِ حقیقی دفاع كنید و توانایی ایجاد هستة مقاومت برای برگرداندن انحراف را دارید، پس چرا اقدام نمیكنید؟ پس از آن میفرمایند: این را متوجه باشید، اگر اكنون شمشیر و قدرتتان ارزشمند شده به جهت این بود كه زیر نظر مدیریت ما اهلالبیت عمل كردید و شمشیر زدید. بنابراین حالا كه ما را رها كردهاید مطمئن باشید اگر شمشیر هم بكشید جهت صحیحی نخواهد داشت و لذا قدرت و هیبتی برای شما به ارمغان نمیآورد. آنگاه به نحوی دقیق و عمیق تحلیل میكنند ریشة سستی امروزین شما كجاست كه در بحثهای آینده به آن میپردازیم. در قسمت بعد میفرمایند: چرا كسی را كه حقّ حاكمیت دارد، یاری نمیكنید؟ با این سستیها تمام زحمات گذشتة شما بیثمر میشود. در اینجا میخواهند این نکته را متذکر شوند که نظام دینی اگر به آرمانهای اصیل خود فكر نكند و آنها را دائماً مدّنظر نداشته باشد، مبارزات قبلیاش نیز جهتی بیمحتوا و پوچ پیدا میكند.
در پایان میفرمایند: من همه این مطالب را برای اتمام حجّت گفتم، تا چراغ هدایت و عامل تغذیة انسانهای هوشیار تاریخ باشد. من روانكاوی شما را میدانم و خودِ من هم گفتم كه شما نمیتوانید بهپا خیزید و از این نهضت دفاع كنید. این دین با نشانههای خاصّی به نتیجه میرسد و یارانی را طلب میکند که هوشیاری و تقوا را، همراه با دوری از رفاهزدگی داشته باشند و شما مطمئن باشید با روحیة رفاهزدگی و ثروتاندوزی که پیشه کردهاید، نه دیگر میتوانید از اسلام دفاع كنید و نه در این راهی كه پیشه كردهاید به نتیجه میرسید.
شما اگر برای فهم خطبه حضرت زهرا(س) كه در مسجد مدینه ایراد فرمودند، وقت بگذارید، میبینید گویا این خطبه؛ مادرِ نهجالبلاغه است. نهجالبلاغهای كه بسیار فصیح و بلیغ و عمیق است. این خطبه وقتی بیان شده كه صاحب نهجالبلاغه هنوز سخنی نگفته است. اكثر خطبههای نهجالبلاغه در زمانی ایراد شده است كه حضرت علی(ع) حاكم بودند، ولی فاطمهزهرا(س) این صحبتها را در همان ابتدای رحلت پیامبر اكرم(ص) ایراد كردهاند. ما در سلسله بحثهای خود در شرح این خطبه سعی در توجه به منظر سیاسی و جامعهشناختی و تاریخی آن داشتهایم، در حالیكه این خطبه ظرفیت توجه به آن را از مناظر دیگر نیز دارد.