اجمال و خلاصهای از مبانی تربیت اسلامی از دیدگاه امام خمینی (قدس سره)
موضوع تربیت، در فرهنگ و معارف اسلامی، از منزلت و جایگاهی بس رفیع برخوردار است. بی تردید یکی از ابعاد فکری بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (قدس سره)، که از بنیادیترین رویکرد ایشان میباشد، مقوله تعلیم و تربیت و تزکیهی نفس است، که همواره و در همه مراحل زندگی بدان توجه ویژه مبذول نمود و در گونههای مختلف تدریس، تدوین نوشته ها، تألیفات، سخنرانیها، نامهها و... بر ضرورت و بایستگی طرح آن تأکید و پافشاری فرمود؛ و به تربیت نسلی که بار اصلی انقلاب را بر دوش میکشد، همت گمارد.
و بر همین اساس، غایت و فلسفه بعثت را تربیت بشر معرفی فرمود: «انبیا هم که آمدهاند از طرف خدای تبارک و تعالی برای همین تربیت بشر و برای انسان سازی است... اساس عالم بر تربیت انسان است. (69)
و تربیت گریزی را بسیار جدی میشمرد:
«گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشده ایم، تربیت نشدیم. عالِم شدیم، تربیت نشدیم.»
یکی از دلایل تأکید امام خمینی(قدس سره) بر تربیت و تزکیه نفس آن است که نفس تزکیه شده در راستای ارزشهای الهی قرار میگیرد و سر اطاعت در پیشگاه خداوند فرود میآورد و به قدرتهای غیر الهی بیتوجه است.
اول) اصول تربیت
1. اصلاح خود
«کسانی که میخواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، باید قبلا خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند» (70)
2. تقدم تزکیه بر تعلیم
«کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید، قبل از این که تعلیم و تعلم باشد. که او مقدم است به حسب رتبه بر تعلیم و بر تلاوت آیات و بر تعلیم کتاب و حکمت» (71)
«... مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است. گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی به گل ها میخورد، بوی عطر بلند میشود، وقتی که به جای کثیف میخورد، بوی کثافت بلند میشود، علم هم همین طور است که اگر در یک قلب تربیت شده علم وارد بشود، عطرش عالم را میگیرد. و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد...، فاسد میکند عَالم را...» (72)
3. تداوم تربیت
«همه جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به این که تعلیم بشوم و تربیت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت، منتها احتیاج او را خدا رفع میکرد. ما همه احتیاج داریم» (73)
4. اصل تکرار و تلقین
«اگر بخواهید یک بچهای را تربیت بکنید، باید یک مسأله را چندین دفعه با چند زبان، با چند وضع، به او بخوانید. که در قلب او نقش ببندد» (74)
5. جهت دار بودن تربیت
«... تمام انبیاء، معلم هستند و تمام بشر، دانشجو. انبیا مکتبی دارند که در آن مکتب میخواهند این موجود دو پایی که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناک ترین موجودات عالم است، این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند،وظیفهی معلم، هدایت جامعه است به سوی الله و وظیفه دانشجو، تعلم» (75)
دوم) ابعاد وگستردگی تربیت
1. تربیت معنوی
«اسلام میخواهد تمام علوم؛ چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیر طبیعی مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی که جنبه الوهیت در آن باشد؛ یعنی انسان، طبیعت را که میبیند، خدا را در آن ببیند، ماده را که میبیند، خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند، خدا را در آن ببیند.» (76)
2. تربیت عقلانی
«بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی، «تفکر» است و تفکر در این مقام عبارت است از آن که انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری - ولو کم هم باشد - فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه - که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران میکند - به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتاب ها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوت ها کرده، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟» (77)