تمنّای بزرگ همه انسانهای مؤمن
از اینجا به بعد سیاق جملات در دعای ندبه عوض میشود و شما پس از آنكه میگویید: ای عصاره حضور تام در قرب نهایی! ناله سر میدهی كه بیتو هرگز نمیشود بهسر برد.
«لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُرَی وَ لا أَسْمَعَ لَكَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِكَ دُونِیَ الْبَلْوَی وَ لا یَنَالَكَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَكْوَی».
كاش می دانستم كه كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد یافت، آیا به كدام سرزمین اقامت داری آیا به زمین رضوا یا غیر آن یا به دیار ذو طوی متمكن گردیده ای
بسیار سخت است بر من كه خلق را همه ببینم و تو را نبینم و هیچ از تو صدایی حتی آهسته هم به گوش من نرسد
بسیار سخت است بر من بواسطه فراق تو نزدیك من رنج و بلوی احاطه كند و ناله زار من به حضرتت نرسد - و شكوه به تو نتوانم.
«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا».
به جانم قسم كه تو آن حقیقت پنهانی كه دور از ما نیستی به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مایی كه ابدا جدا نیستی
تو نهایت آرزوی قلبی ما و اصل و حقیقت ما هستی «بِنَفْسی اَنْتَ اُمْنِیَّةُ شَائِقٍ یَتَمَنّی» جانم به فدایت، تو تمام آرزوی قلبی ما هستی، همانی كه انسانهای مؤمن، تمنّای آن را دارند كه با او روبهرو شوند و در كنار او باشند.
«مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنّا»، «حنین» یعنی آهی برای رسیدن، مادری كه بچه را از او جدا كنند حنین میزند، یعنی تمام طلبش اتصال به فرزندش است. در این فراز از دعا میگویی: تو آن آرزوی قلبی و تمنّای هر زن و مرد مؤمنی هستی كه با یاد تو حنین و ناله میكنند و هرگز فراموشت نمینمایند. اگر كسی سنت خدا را تاریخ را درست بفهمد، و بداند خداوند همواره برای او شخصی را به عنوان هدایت به سوی سعادت قرار داده، هرگز امام مهدی (عج) برایش از یاد رفتنی نیست، چون آیندهای كه ادامة حال باشد، آینده نیست، بلكه حال است. شما اگر الآن به یاد امام، در نهایت تاریخ زندگی كنید همین الآن در آینده هستید. چرا كه «انتظار»؛ یك مقام و یك بقاء است، نه یك خیال در آینده. انسان منتظر؛ همین حالا در صحنه بلوغ تاریخ زنده است و زندگی میكند، برای همین هم با امامش محشور میشود.
میگویی: «بِنَفْسی اَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایُسامی» جانم فدایت تو آن سررشته عزتی كه هیچكس همسان تو نیست تا بتوان بدون تو با او بهسر برد. من با ارتباط با تو در جنبة نورانی همه تاریخ - چه در گذشته و چه در آینده- و با همه انبیا و اولیا بسر میبرم و منتظر تو بودن یعنی وفاداری به همه انبیا و اولیا. و هیچ نوعی از زندگی را با این نوع از زندگی عوض نخواهم كرد.
«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لا یُجَارَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لا یُسَاوَی».
جانم به فدایت، تو ركن اصیلِ مجد و شرافت هستید كه هیچكس همانند شما نخواهد گردید، به جانم قسم كه تو از آن نعمتهای خاص خدایی كه مثل و مانند نخواهد داشت
به جانم قسم كه تو از آن خاندان عدالت و شرفی كه احدی برابری با شما نتواند كرد
«اِلی مَتی اَحارُ فیكَ یا مَوْلایَ» تا كی حیران تو باشم ای مولای من؟ آخر تا كی؟ یعنی ما با گفتن این فراز داریم خبر از عطشی میدهیم كه فوق طاقت انسان است.
«نه از تو روی گردانیم، و نه به كمتر از تو قانعیم، و نه غیبت تو برای ما قابل تحمل است، و نه آن غیبت میتواند عامل غفلت از تو شود.»
شما جامعهای را كه به یأس از كمالات رسیده است، روانكاوی بكنید؛ این جامعه در عینی كه حتماً در چنگال ستمگران بلعیده میشود به راحتی به انواع فسادها تن میدهد. آنوقت خدای شما همانطور كه برای شما یك دین آورده است كه دینداری كنید و گرفتار چنگال ستمگران نگردید، برای اینكه این دینداری همواره معنای نهایی خودش را بدهد، امامی گذاشته است، و برای همین هم هیچوقت زمین بدون امام نمیشود. در روایت داریم: «اَلْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ»(20) یعنی حجت خدا قبل از خلق و همراه خلق و بعد از خلق، همواره موجود است. یا در روایت دیگر داریم: «لَوْ بَقِیَتِالْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتِ»(21) یعنی اگر حجت خدا نباشد زمین از بین میرود. خیلی به این جمله فكر كنید. اصلا جهان بدون امام، محقق نمیشود. پس هر كس كه بیامام در جهان زندگی كند در جهان زندگی نكرده است، در خیالات خودش زندگی كرده است. مثل ایناست كه بگوییم در این اتاق بدون چراغ نمیتوان زندگی كرد، بعد یك كسی چشم برهم گذارد و اشیاء و اطراف این اطاق را نبیند، این شخص عملاً نمیتواند در این اطاق زندگی كند، چون چشمش را بسته است. آری! «لَوْ بَقِیَتِالْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتِ» اگر حجت خدا روی زمین نباشد زمین ویران میشود. پس حالا كه زمین ویران نشده است! پس حجت هست، پس اگر تو بیحجت خدا زندگی میكنی، تو در زمین زندگی نمیكنی بلكه در خیالات زندگی میكنی؛ نمونهاش هم همین اهل دنیا كه با آنها روبرویید.
«وقتی تنها انتظارِ وجود و ظهور تو، وسیله ریزش فیض فرشتگان بر جان ماست، اصل حضور و ظهور مبارك تو، ای همه بزرگی در قامت یك انسان، چه غوغایی در جان ما و در جامعه ما بهپا خواهد كرد.»
روایت داریم كه انتظار فرج افضل عبادت است(22) و عبادت موجب آرامش و زندهدلی میگردد.(23) یعنی با انتظار فرج وجود مقدس حضرت صاحبالامر (عج) همین حالا ما زنده میشویم. مگر انتظار به معنای واقعی، ما را با شرایطی كه منتظر آن هستیم، متحد نمیكند؟
شما شنیدهاید جناب رباب (س) همسر امامحسین (ع) با اینكه یك سال بعد از شهادت حضرت رحلت كردهاست، ولی در این یك سال پس از شهادت حضرتاباعبدالله (ع)، در واقع با اباعبدالله (ع) زندگی كرد. اباعبدالله (ع) گرسنه بود و شهید شد و لذا ایشان هیچوقت سیر غذا نخورد. اباعبدالله (ع) تشنه بود و شهید شد، رباب هم هیچوقت خودش را سیراب نكرد. اباعبدالله (ع) در آفتاب شهید شد، ایشان هم هیچوقت زیر سایه به استراحت نپرداخت. حالا آیا ایشان جزء شهدای كربلا نیست؟ شما خودتان قضاوت كنید، مگر میشود او را در كنار حسینِ شهید ندید؟ همانطور كه اگر صحنهای از تاریخ گذشت و ما به آن صحنه وفادار ماندیم، در آن صحنه هستیم، اگر هم صحنهای كه میآید، آن را بشناسیم و با آن نفس بكشیم، در آن صحنهایم.
انتظار؛ عامل وصل
«دیگر قصّه؛ قصّة رسیدن به وادی آتشین و مبارك انتظار نیست، بلكه قصّة ما قصّة انسانی است كه در آتش این انتظار ذوب میشود.»
بنابراین؛ پیشنهاد نمیكنیم منتظر بمانید. بنده میگویم چرا به كمك فرهنگ انتظار ما وصل نباشیم؟ چرا ما هم اكنون با اماممهدی (عج) در حكومت جهانی مهدوی و برای نمایش همة خوبیها، و هدم همة بدیها زندگی نكنیم؟ سخت نیست، روایت هم به شما كمك كرده(24) تازه مژده به رجعت برای منتظران حضرت راهی باز است برای اینكه انسان فقط به انتظار آن صحنه، دیگر به هیچ چیز دیگر قانع نباشد و اگر هم مُرد باز برگردد.(25)
«ما بیش از آنكه بخواهیم تورا ببینیم میخواهیم تو ما را ببینی تا با نظر مبارك تو تمام درهای بهشت بر قلب ما گشوده شود و در آن حال آنچه ماندنی است، و نه آنچه رفتنی است، سرمایة جان ما گردد.»
عرضه داشتی:
«إِلَی مَتَی أَحَارُ فِیكَ یَا مَوْلایَ وَ إِلَی مَتَی وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیكَ وَ أَیَّ نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَ أُنَاغَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْكِیَكَ وَ یَخْذُلَكَ الْوَرَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَی».
ای مولای من تا كی در شما حیران و سرگردان باشم
تا به كی و به چگونه خطابی درباره تو توصیف كنم و چگونه راز دل گویم ای مولای من بر من بسی سخت است و مشكل كه پاسخ از غیر تو یابم
سخت و مشكل است بر من كه بگریم از تو و خلق تو را واگذارند سخت و مشكل است بر من كه بر تو دون دیگری این جریان پیش آمد
آیا كسی هست كه مرا یاری كند تا بسی ناله فراق و فریاد و فغان طولانی از دل بركشم كسی هست كه جزع و زاری كند
«هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَی الْقَذَی هَلْ إِلَیْكَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَی هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظَی».
آیا چشمی می گرید تا چشم من هم با او مساعدت كند و زار زار بگرید ای پسر پیغمبر آیا بسوی تو راه ملاقاتی هست
آیا امروز به فردایی می رسد كه به دیدار جمالت محظوظ شویم آیا كی شود كه بر جویبارهای رحمت درآییم و سیراب شویم.
«مَتَی نَرِدُ مَنَاهِلَكَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوَی مَتَی نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِكَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَی مَتَی نُغَادِیكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنَقِرَّ عَیْنا مَتَی تَرَانَا وَ نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَی».
كی شود كه از چشمه آب زلال تو ما بهره مند شویم كه عطش ما طولانی گشت كی شود كه ما با تو صبح و شام كنیم تا چشم ما به جمالت روشن شود
كی شود كه تو ما را و ما تو را ببینیم هنگامی كه پرچم نصرت و فیروزی در عالم برافراشته ای.
«أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَانا وَ عِقَابا وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِینَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِینَ وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
آیا خواهی دید كه ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روی زمین را پر از عدل و داد كرده باشی
و دشمنانت را كیفر خواری و عقاب بچشانی و سركشان و كافران و منكران خدا را نابود گردانی
و ریشه متكبران عالم و ستمكاران جهان را از بیخ بركنی و ما با خاطر شاد به الحمد لله رب العالمین لب برگشاییم.
«اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَ الْبَلْوَی وَ إِلَیْكَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَكَ الْعَدْوَی وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیْدَكَ الْمُبْتَلَی وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَی وَ الْجَوَی وَ بَرِّدْ غَلِیلَهُ یَا مَنْ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی وَ مَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعَی وَ الْمُنْتَهَی».
ای خدا تو برطرف كننده غم و اندوه دلهایی من از تو داد دل می خواهم كه تویی دادخواه و تو خدای دنیا و آخرتی
باری به داد ما برس ای فریادرس فریادخواهان بندگان ضعیف بلا و ستم رسیده را دریاب و سید او را برای او ظاهر گردان ای خدای بسیار مقتدر و توانا
لطف كن و ما را بظهورش از غم و اندوه و سوز دل برهان و حرارت قلب ما را فرو نشان ای خدایی كه بر عرش استقرار ازلی داری و رجوع همه عالم بسوی توست و منتهی به حضرت توست.
«اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُكَ التَّائِقُونَ [الشَّائِقُونَ ] إِلَی وَلِیِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِیِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاذا وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاما وَ مَعَاذا وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَّا إِمَاما فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّةً وَ سَلاما وَ زِدْنَا بِذَلِكَ یَا رَبِّ إِكْرَاما وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّا وَ مُقَاما وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِیمِكَ إِیَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّی تُورِدَنَا جِنَانَكَ [جَنَّاتِكَ ] وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِكَ».
ای خدا ما بندگان حقیرت مشتاق ظهور ولی توایم كه او یادآور تو
و رسول توست تو او را آفریده ای برای عصمت و نگاهداری و پناه دین و ایمان ما و او را برانگیخته ای تا قوام و حافظ و پناه خلق باشد و او را برای اهل ایمان از ما بندگانت پیشوا قرار دادی
پس تو از ما بآن حضرت سلام و تحیت برسان و بدین واسطه مزید كرامت ما گردان و مقام آن حضرت را مقام و منزل شیعیان قرار ده
و به واسطه پیشوایی او بر ما نعمتت را تمام گردان تا آن بزرگوار به هدایتش ما را در بهشتهای تو داخل سازد و با شهیدان راه تو و دوستان خاص تو رفیق گرداند.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِكَ السَّیِّدِ الْأَكْبَرِ وَ عَلَی [عَلِیٍ ] أَبِیهِ السَّیِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّیقَةِ الْكُبْرَی فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی مَنِ اصْطَفَیْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِكَ وَ خِیَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً لا غَایَةَ لِعَدَدِهَا وَ لا نِهَایَةَ لِمَدَدِهَا وَ لا نَفَادَ لِأَمَدِهَا».
ای خدا درود فرست بر محمد و آل محمد و باز هم درود فرست بر محمد جد امام زمان كه رسول تو و سید و بزرگترین پیغمبران است
و بر علی جد دیگرش كه سید سلحشور حمله ور در راه جهاد توست و بر جده او صدیقه كبری فاطمه دختر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
و بر آنان كه تو برگزیدی از پدران نیكوكار او بر همه آنان و بر او
بهتر و كاملتر و پیوسته و دائمی و بیشترو وافرترین درود و رحمتی فرست كه بر احدی از برگزیدگان و نیكان خلقت چنین رحمتی كامل عطا كردی
و باز رحمت و درود فرست بر او رحمتی كه شمارش بی حد و انبساطش بی انتها باشد و زمانش بی پایان باشد
«اَللّهُمَّ وَ اَقِمْ بِهِ الْحَقّ وَ اَدْحِضْ بِهِ الْباطِل»
یعنی؛ خدایا به وجود او حق را پایدار و باطل را محو بگردان، خدایا! تمنّا و طلب ما این است كه با آوردن آن امام بزرگ، حق در جامعة ما و در روابط اجتماعی ما به صحنه بیاید و باطل نابود شود، زیرا تا امام معصوم در صحنة تصمیمگیری جامعه نقش اصلی را نداشته باشد، بشریت معنی واقعی زندگی را نمیشناسد.
«وَاَدِلْ بِهِ اَوْلِیائَكَ وَ اَذْلِلْ بِهِ اَعْدائَكْ»
اَدِلْ؛ یعنی دولت بده، یعنی خدایا ما از تو خواهش میكنیم كه اولیا خودت حاكمان زمین بشوند و به وسیلة وجود مقدس حضرت صاحبالزمان (عج) حاكمان جامعه و آن كسانی كه برای مردم تصمیم میگیرند از اولیاء تو باشند و از همان طریق دشمنانت خوار گردند، زیرا هیچ مؤمنی نمیپسندد دشمنان تو حاكم بر زمین و حاكم بر اموراتشان باشد.
«وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْكُثُ فِی ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ».
و ای خدای منان ما و او را پیوند و اتصالی كامل ده كه منتهی شود به رفاقت ما با پدرانش
و ما را از آن كسان قرار ده كه چنگ به دامان آن بزرگواران زده است و در سایه آنان زیست می كند
و ما را بر اداء حقوق آن حضرتش و جهد و كوشش در طاعتش و دوری از عصیانش یاری فرما
«وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ» خدایا بر ما منت بگذار و رضایت او را شامل حال ما كن تا آن معصومِ كل، از ما راضی باشد، یعنی آنچنان شویم كه با قلب امام معصوم، ناهماهنگ نباشیم. شاید این بالاترین تقاضایی است كه یك انسان اندیشمند میتواند داشته باشد.
«وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَ فَوْزا عِنْدَكَ»
و رأفت و مهربانی و دعاء خیر و بركت وجود مقدسش را به ما موهبت فرما تا بدین واسطه ما به رحمت واسعه و فوز سعادت نزد تو نایل شویم
«وَاجْعَلْ صَلَوتَنا بِهِ مَقْبولَةً»
میدانید كه صورت تامّه نماز، نمازی است كه حضرت صاحبالامر (عج) اقامه میكنند و به عبارت دیگر، نماز فقط نماز امامزمان (ع) است.(26) پس هر كس از دریچة وجود مبارك ایشان نمازش را بگیرد، آن نماز مقبول است، و هركس توانست از دریچة وجود مبارك او به خدا نظر كند، این نظر؛ نظر حقیقی است، و هر كس توانست كه دل به امامش ببندد و در فضای دلبندیِ به امام عبادت كند، این نماز و عبادت، نماز و عبادتِ وسیع و واقعی است. پس خدایا نماز ما را با اتصال با نور او برای ما قابل قبول فرما. مطمئن باشید این یك حالت بسیار عزیز و شدنی است، و لذا در طلب آن اصرار بورزید.
«وَ ذُنوُبَنا بِهِ مَغْفوُرَة وَ دُعائَنا بِهِ مُسْتَجاباً وَ اجْعَلْ اَرْزاقَنا بِهِ مَبْسوُطَة وَ هُموُمَنا بِهِ مَكْفِیَّة»
خدایا! گناهان ما را به نور امام معصوم ببخش و دعاهای ما را مستجاب كن و رزق ما وسعت بده و نگرانیهای ما را كفایت كن. یعنی این نمازها و استغفارها و دعاها و رزقها و نگرانیها، همه و همه، فقط با نور امام به سامان میرسد و در بستر اصلیاش قرار میگیرد چون در حوزة وجود انسان كامل هرچیز در جای خودش قرار میگیرد و لذا با ظهور مبارك آن حضرت نه میلها سركشی میكند كه منجر به گناه شود و نه دعاها، دعاهای غیرقابل استجابت است.
«وَحَوائِجَنا بِه مَقْضِیَّة»
و حوائج ما را با نور آن حضرت و ظهور مبارك او برآورده گردان. زیرا انسانها آرمانهای بلندی دارند كه فقط با نور وجود انسان كامل آن آرمانها محقق میشود.
«وَاقْبَلْ عَلَیْنا بِوَجْهِكَ الْكَریم»
ببینید بالاترین طلب، فقط در این فضا امكان دارد كه تقاضا میكنیم، خدایا با وجه كریمت به ما نظر كن، و كریمانه و بزرگوارانه بر ما بنگر تابه بزرگواری تو، بزرگ شویم، همان نظر كریمانهای كه بر بندة خالص خودت حضرت صاحبالامر (عج) میاندازی، چون ما نور او را با خود آوردهایم.
من خَس بی سر و پایم كه به سیل افتادم
او كه میرفت مرا هم به دل دریا برد
«وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا اِلَیْك»
و تقرب و توسل ما را به سوی خود بپذیر. اینكه حالا ما به نور مهدی (عج) آمدهایم به طرف تو، خدایا! حالا به تقرب او، تقرب و نزدیكی ما را نیز بپذیر. یعنی به خاطر گناهانمان رابطة خود را با ما قطع نكن، بلكه به خاطر تقرب ما به امام مقرب، تقرب ما را به خودت پذیرا باش.
«وَانْظُرْ اِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً نَسْتَكْمِلُ بِهَاالْكِرامَةَ عِنْدَكَ»
و بر ما به رحمت و لطف نظر فرما تا ما بدان نظر، لطف و كرامتِ نزد تو را برای خود به كمال برسانیم. خدایا! یك كرامت و بزرگواری نزد تو هست كه من آن را میخواهم؛ خدایا نظر كن به من با یك نظر كریمانه و بزرگوارانهای كه آن بزرگواری كه نزد تو هست برای من كامل بشود «ثُمّ َلا تَصْرِفُها عَنّا بِجوُدِك» آن وقت این توجه كریمانه را از ما مگیر و برای ما همواره بماند، به حق جود و بخششت.
«وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّه صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِكَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنِیْئاً سائِغاً لاضَمَأَ بَعْدَه یا اَرْحَمَ الرّاحِمِین»
و از حوض جدّ اماممهدی (عج) ما را سیراب كن، با كاسة او، به دست او، سیرابی كامل و گوارائی كه نقصانی و تشنگی بعد از آن نباشد، ای ارحم الراحمین.
آیا كمالی بالاتر و برتر از اُنس با جان و قلب نبیاكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود دارد؟ آیا بالاتر از سیرابی از چشمة وجود معنوی پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) ممكن است؟ گفت:
تو چه دانی صدای مرغان را
كه ندیدی شبی سلیمان را
كسی معنی این دعا را میفهمد كه جایگاه قلب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) را در هستی درك كرده باشد، و لذا ندا سر میدهد:
مرا تا جان بود در تن بكوشم
مگر از جام او یك جرعه نوشم
حالا در آخر دعا؛ همة تقاضاها را جمع كردهای و آن را یك تقاضا كردهای و میگویی: از حوض جدّ مهدی (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را سیراب كن آن هم سیرابی پایدار كه همواره در محبت محمد و آل او (ع) پایدار بمانیم، چرا كه به ما گفتهاند:
در این خاك، در این خاك، در این مزرعة پاك
به جز مهر، به جز عشق، دگر تخم نكاریم
و آن هم عشق و مهر پاكانِ معصوم، یعنی:
عشقِ پاكان در میانِ جانْ نشان
جان مده اِلاّ به مهر سرْ خوشان
سر خوشان، یعنی صاحبان كاسة محبت الهی كه صاحب اصلی آن كاسه، حضرت «اولُ ما خلق الله» است و در این فراز از دعا میخواهی خداوند به كاسة او و به دست او تو را سیراب كند.
آتش بگیر تا كه بدانی چه میكشم
احساس سوختن به تماشا نمیشود
باید عزیزان؛ روی این دعا وقت بگذارید. از جمال امام مهدی (عج) میتوان طوری مدد گرفت كه این دعاها برای جان ما محقق گردد.
اجازه بدهید بحث را در همین جا تمام كنیم و از خدا بخواهیم بر ما منت بگذارد و توفیقمان دهد تا در شرایطی مناسب دعای ندبه را و به خصوص این قسمتهای آخرش را مبسوطاً در جان خود شعلهور كنیم. به امید آنكه به نور مهدی (عج) تمنّاهای خود را تا افقهای متعالیِ وجود، وسعت دهیم.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»
پاورقی ها
1 - زیارت آل یس.
2 - زیارت حضرت صاحبالامر ( عج الله تعالی فرجه الشریف )
3 - این بحث به صورتی مختصرتر در كتابی جداگانه تحت همین عنوان به چاپ رسیده، ولی در اینجا با تجدید نظر كلی و تا اندازهای مفصلتر خدمت عزیزان ارائه میگردد.
4 - این قسمت اشاره به آیه 84 سوره شعراء است كه حضرت ابراهیم از خدا تقاضا كرد: «وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ» یعنی؛ و مرا در میان آیندگان زبان صدق و راستی قرار بده كه همان وجود مقدس حضرت محمد و دین اسلام باشد و لذا پیامبر اسلام میفرمودند: من دعای ابراهیم هستم.
5 - دعا كنید خدا توفیق دهد یك بار به طور مفصّل دعای ندبه را بحث كنیم، آن هم با توجه به روایاتی كه در كتب اهل سنت هست. فعلاً این نگاه زنجیروار را با ما بیایید تا ببینیم به كجا میرسیم.
6 - برای بررسی بیشتر روی «بقیّةالله» و «بقیّةاللهالاعظم»، به نوشتار «معنی و عوامل ورود به عالم بقیّةالله» رجوع شود.
7 - برای روشن شدن این مطلب كه اماممهدی هم اكنون موجودند، میتوانید به كتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع بفرمایید.
8 - بحارالانوار ج52 ص176
9 - از حضرت صادق(ع) هست: «فَاِذا قامَ قائِمُنَا سَقَطَتِ التَّقِیه وَ جَرَّدالسَّیف وَ لَمْ یَأخذ مِنَ النّاسِ وَ لَم یُعْطِهم اِلاّ بالسَّیْفِ» یعنی؛ چون قائم ما قیام كند، دیگر تقیه تمام میشود و شمشیر از غلاف بیرون میآید و حقی را نمیستاند و به صاحب حقی نمیرساند مگر با شمشیر.
10 - محمدبنمسلم گوید:از امام باقر«ع» شنیدم فرمود: «اگر مردم میدانستند كه قائم(ع) وقتی خروج كند چه كشتاری از مردم به راه میاندازد بیشتر آنها دوست میداشتند كه او را نبینند، بدانید كه او از قریش شروع میكند و جز با شمشیر با آنها معامله نمیكند تا اینكه بیشتر مردم میگویند: «این از آل محمد نیست، اگر از آل محمد بود رحم داشت». (اثباتالهداة ج3 ص539 روایت 500 نقل از كتاب ظهور نور از علیسعادتپرور ص197
11 - این سخن در فرهنگِ پشت به دینكرده غرب مطرح است، ولی متأسفانه عدهای از روشنفكران ما با طرح آن خواستند روحانیت و مرجعیت را از صحنه خارج كنند.
12 - نظام ولایت فقیه شروع فرهنگ مباركی است جهت آن ظهور مبارك
13 - پیامبر(ص) فرمودند: .«وَالَّذی بَعَثْنی بِالْحَقِّ بَشیراً ،لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدُّنیا اِلّا یَوْمٌ واحدٌ لَطَوَّلَ الله ذالِكَ الْیَوم حَتّی یَخْرُجَ فیهِ وَلَدی الْمَهدی» میفرمایند: قسم به خدایی كه مرا مبعوث كرد تا از خوبیها خبر بدهم اگر از دنیا نمانده باشد مگر یك روز، خدا آنقدر آن روز را طولانی می كند تا این كه مهدی كه فرزند من است، ظهوركند. «فَیَنْزِلُ روحُاللهِ عیسَیبنَمَریَمَ فَیُصَلّی خَلْفَهُ» عیسیبن مریم(ع) نازل میشود از آسمان و پشت سر فرزندم نماز میخواند، «وَتُشَرِّقُ الْاَرضُ بِنورِ رَبِّها». زمین به نور ربش نورانی میشود.«وَ یَبْلُغُ سُلطانُهُ الْمَشرِقَ وَ الْمَغْرِبَ» حاكمیت فرزندم كه حاكمیت اسلام نهایی است، مشرق و مغرب را فرامیگیرد. (ما از محتوی روایت به خصوص قسمت آخرش كه بحث رفع غیبت عیسی(ع) را نیز خبر میدهد و اینكه زمین حالت معنوی قیامت به خود میگیرد، فعلاً رد میشویم).
14 - قال علی(ع): یا كمیل! ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ اَنَا اَفْتَحُهُ وَ ما مِنْ سِرٍّ اِلاّ والْقائمٌ یَخْتِمُهُ (تحفالعقول ص260)
15 - امامصادق(ع) به سدیر میفرمایند: قائم ما غیبتی دارد كه طولانی میشود.
16 - مامصادق(ع) میفرمایند: در دولت مهدی( رودخانهها پر آب میشود و چشمهسارها به جوشش آمده و لبریز میگردد و زمین چند برابر محصول میدهد(بحار ج52ص304)
17 - به نوشتار «آخرالزمان، ظهور باطنیترین بُعد هستی» رجوع بفرمایید
18 - سوره بقره آیه 33
19 - صدرالدین حموی گوید: «لَمْ یَخْرُجِ الْمَهْدی حَتّی یُسْمَع مِن شِراكِ نَعْلَیه اَسرارِ التَّوحید». یعنی؛ مهدی خروج و قیام نمیكند مگر اینكه از بند كفش او اسرار توحید شنیده میشود.
20 - كمالالدین و اتمام النعمة، سیخ صدوق ج1 باب 22 حدیث 36 ص440.
21 - اصول كافی ج 1 ص 253
22 - «اِنْتِظارُ الْفَرَجِ اَفْضَلُ الْعِبادَة» یعنی انتظار فرج، افضل عبادات است. و نیز میفرماید: «اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْفَرَج»یعنی منتظر فرج بودن از بالاترین گشایشها است. و یا میفرمایند: «اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» یعنی؛ نفس انتظارِ فرج خودش یك نحوه فرج و گشایشی را بهوجود میآورد.
23 - بحارج52 یا باب كتاب كمالالدین و تمامالنعمه از شیخ صدوق.
24 - امامصادق(ع) میفرمایند: كسی كه در حال انتظار فرج صاحبالامر از دنیا برود، نهتنها مثل كسی است كه با امام قائم، در كنار او در اردوگاهش است، بلكه همچون مجاهد جنگاوری است كه در ركاب پیامبر«ص» شمشیر میزند.
25 - میرالمؤمنین(ع) خطاب به كمیل میفرمایند: «.... ای كمیل! گذشتگان شما بیتردید به این عالم باز میگردند و آیندهگان شما بدون شك در كنار مهدی( بر دشمنان پیروز خواهند شد(اثباتالهداة ج3 ص529، نقل از ظهور نور ص243).
26 - برای روشنشدن این نكته به شرح زیارت آلیس قسمت 11 «السلام علیكَ حینَ تصَلّی وَ تَقْنُت» رجوع فرمایید.