چشم دوختن به افقی برتر
از روزی كه درِ خانة اهلالبیت را بستند، حاكمان روم و حاكمان بغداد همه یك پیشنهاد داشتند و آن اینكه ما را بپذیرید و به دور ما بگردید و اگر هم باید انتظار چیزی را بكشید انتظارتان همین باشد كه ما زندگی حیوانی شما را رونق بیشتر ببخشیم و بس. نهایتاً ما را به لذت مشغول میكنند تا از هدایت و فتح حقایق غیبی دم نزنیم. ولی هدایتگران معصوم به ما آموختند كه بگویید:
«اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدی» این جمله یعنی اینكه وقتی كسانی ما را به پاسداری فرهنگ ستم مشغول كردهاند و ما را نگهبان روزگار سیاهِ هر چه بیشتر زمینی شدنِ خود نمودهاند، روح بیدار انسان فرهیخته در یك بیدار باش، بر خلاف همه این القائات، ندا سر میدهد كه چه نشستهاید؟ به افق برتر و اصیل و پاك و به صاحب روز پیروزی حق بر باطل، چشم بدوزید و بگویید: «أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا، اَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُوْلِ الْاَنْبِیاءِ وَ اَبْناءِ الْاَنْبِیا»؛ یعنی؛ كجاست آنكس كه پریشانیهای خلق را اصلاح و دلها را خشنود میسازد، كجاست آنكس كه ظلم و ستمِ امت بر پیغمبران و اولاد پیامبران را دادخواهی میكند. معنی اصلی فلسفهوجودی امام (عج) در این قسمت بهخوبی نهفته است: میگویی كجاست اصلاحكنندة امور امت و خواهان انتقام انبیاء و فرزندان انبیاء؟ یعنی انبیاء آمدند و در مزرعة حیات بشر بذر پاشیدند، ولی موفق به خوشهچینی نهایی نشدند. و در راه تحقق توحید كشته شدند ولی راه خود را منقطع نمیدانستند، و موحدان تاریخ منتظر بودند تا انتقامگیرندهچون آنها به صحنه بیاید و انتقامشان را بگیرد. آیا گمان كردهاید سیر تاریخیِ حضور انبیاء، یك حركت كور و بیثمر بود؟ آیا این عالیترین فیض خدا بر بشریت، یعنی حضور انبیاء در لحظهلحظة تاریخ بشر، یك حادثه گذشتنی است و یا یك حضور دائمی است كه صورت نهایی دارد؟ یك درخت در عین حالی كه رشد میكند خبر از این میدهد كه من تا رسیدن به میوه هنوز جا دارم كه حركت كنم. انبیا یك لحظه ما را تنها نگذاشتند و انبیا فیض خدا بر بستر زندگی زمینی بشر بودند. در زندگی باید به آن صورت و افق نهایی نگریست و امروز هم اگر پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود به حضرت مهدی (عج) مینگریست.(13)
اگر در روایاتی كه از طریق ائمه معصومین (ع) به ما رسیده دقت كنید میبینیم كه همه انبیاء و اولیاء به ظهور نهایت حركت توحیدی خود نظر دارند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «قائم ما كه بیاید»(14)، حضرت امامصادق (ع) میفرمایند: «قائم ما كه بیاید»(15). همه پیامبران میفرمایند: «مهدی ما كه بیاید»....
نگاه به نهاییترین مرحله تاریخ، شرط صحیح نگاه كردن به پرتو حكم خدا در همة تاریخ است.
آیا نباید منتظر برآیند كارهای انبیاء و اولیا بود؟ آیا خون حسین (ع) و اصحاب بزرگ او یك درخشش بزرگ را در انتهای تاریخ به نمایش نخواهد گذاشت؟ مگر یك مادر برای تولد فرزندش نباید صبر كند تا فرزند آمادة تولد گردد؟ مگر نه این است كه او بعداز نه ماه، فرزند به دنیا میآورد؟ مگر مادرِ روزگار در حیات دائمی خود اجازه میدهد كه نطفههایی كه بهترین بندگان خدا یعنی پیامبران و اولیاء معصومین (ع) در زمین كاشتهاند بیثمر بماند؟ نگاه كن به واقعیترین صحنه تاریخ یعنی به مهدی موعود (عج) و بگو:
«اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتولِ بِكَرْبَلا» یعنی؛ كجاست آنكس كه انتقام خونهای ریختهشده در كربلا را خواهد گرفت. این یك اعتقاد بزرگ توحیدی است كه خون شهدای كربلا منشأ ظهور حضرت مهدی (عج) میشود و آن حضرت انتقام آن خونها را از فرهنگی كه به قتل حسین و اصحاب او مبادرت ورزید میگیرد. اگر نتوانیم این نكته را به خوبی در عقیدة خود جای دهیم، یا خدا را نمیشناسیم یا امامحسین (ع) را، یا حضرت حجت (عج) را. امامحسین (ع) خوب میداند این خونی كه در كربلا برزمین ریخت در ثمره نهایی تاریخی خود غوغا میكند؛ حسین (ع) قدر خودش را میداند و به همین جهت خونها را به آسمان میپاشید و راوی میگوید: به خدا قسم یك قطره از آن خونهایی كه به آسمان پاشید به زمین برنگشت، یعنی این خونها، زمینی نیست كه پس از مدتی فراموش شود، بلكه منشأ تحولی بزرگ خواهد شد و زمینة ظهور حجت خدا را فراهم میكند و لذا بر اساس همین عقیده میگویی: كجاست آن گوهر نتیجة كار همة انبیاء و اولیاء كه عملاً خونهای شهدای كربلا را به ثمر خواهد رسانید؟
«أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلَی مَنِ اعْتَدَی عَلَیْهِ وَ افْتَرَی أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجَابُ إِذَا دَعَا أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَی أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَی وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ ابْنُ خَدِیجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَی»
كجاست آنكه خدا بر متعدیان و مفتریان و ستمكارانش او را مظفر و منصور می گرداند
كجاست آنكه دعای خلق پریشان و مضطر را اجابت می كند كجاست امام قائم و صدر نشین عالم دارای نیكوكاری و تقوی
كجاست فرزند پیغمبر محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزند علی مرتضی (ع) و فرزند خدیجه بلند مقام و فرزند فاطمه زهرا (س) بزرگترین زنان عالم.
عنایت داشته باشید در این قسمتهای از دعا چه سخنانی را بر زبان میرانید. در واقع با گفتن این جملات اظهار میدارید ما در بستر سنن جاری حضرت ربالعالمین در حال انجام نقش خود هستیم و هیچ حركتی در این عالم سرگردان و بیحساب نیست و هركس در شرایط تاریخی خود میتواند از جنبة ظلمانی روزگار خود فاصله بگیرد و به جنبة مثبت و نورانی تاریخ خود بپیوندد و یك لحظه نظر خود را از نور نهایی برنگرداند.
عصاره هدایت تاریخی خدا
«آنكس كه غایت تاریخ را میشناسد و میفهمد كه عصاره كار همه انبیا و اولیا در ظهور انسانی كامل و رهبری بزرگ، در زمین محقق میگردد، دیگر به هیچكار بیریشهای در زمین دل نمیبندد و همه كارها را براساس كار امام مهدی (عج) ارزیابی میكند و خود را از زنجیره جهتدارِ كار حضرت آدم (ع) تا حضرت مهدی (عج) هرگز خارج نمیكند و خارج نمیپندارد.»
امروز ما در كجای تاریخ هستیم؟ مگر ما در دل یك زنجیرهای نیستیم كه به اراده خدا از آدم شروع شده است و به انتها میرسد؟ امروز ما زندهایم به وجود فردایی كه میوه تاریخ است و هماكنون داریم با آن فردا و در آن فردا زندگی میكنیم و خود را در چنین زنجیرهای احساس میكنیم، گویا شیعه آخرین جزء این زنجیره مبارك است.
«اگر شیعه همواره با امام زمانش در تماس نیست لااقل به او و مقصد او خوب میاندیشد تا نه دلش از نور مهدی (عج) محروم باشد و درنتیجه دلش هرزه و بیثمر گردد، و نه كارش، كار بیریشه و پوسیدهای گردد، چرا كه حضور مهدی (عج) در نهایت كار، معنیدهنده به سراسر تاریخ، و به همة انسانها است و آنكس كه از او جدا شد خود را در بیمقصدی و پوچی گرفتار خواهد كرد.
همه هستی به انتهای پرثمر خود در سیر و در شوق هستند؛ وقتی زمین آنچه به واقع باید محصول بدهد در زمان مهدی (عج) است، پس اگر انسان به آن مقصد نیندیشد به قله ثمردهی خود نظر نكرده است و حالت بیثمری خود را پذیرا شده است و این، همة مرگ است و همة سوء ظن به خدا. وقتی آدمها به تمام وجوه نهایی زندگی زمینی خودشان فكر نكنند و به وضع موجودشان تسلیم شوند، به پایان انسانیت خود رسیدهاند.»
شما در روایاتدارید كه در زمان حضرت امام مهدی (عج) زمین به نهاییترین ثمره خود میرسد،(16) اینرا ساده نگفتهاند، بهواقع اینطور است. همانطور كه در روایات داریم یاران اماممهدی (عج) روی هر قسمتی از زمین كه راه بروند این قسمت زمین نسبت به زمین كنار خود فخر میكند كه یاران مهدی (عج) روی من راه میروند. چرا؟ مگر این زمین برای چه بهوجود آمده است؟ مگر نه ایناست كه تمام عالم باید بستر پروریدن عالیترین نحوه وجود انسانی بشود؟ معلوم است كه زمین به چنین انسانی افتخار میكند، چون خلقت زمین هم برای همین بودهاست. و این است كه با توجه به این مقدمات با یك دنیا امید میگویی:
«بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَی یَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِینَ یَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِینَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ یَا ابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبِینَ یَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِینَ یَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِینَ یَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِینَ یَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِینَ یَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِیرَةِ یَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِیئَةِ یَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ یَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ یَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ یَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَةِ».
پدر و مادرم فدای تو و جانم نگهدار و حامی ذات پاك تو باد ای فرزند بزرگان مقربان خدا، ای فرزند اصیل و شریف و بزرگوارترین اهل عالم
ای فرزند هادیان هدایت یافته، ای فرزند بهترین مردان مهذب ای فرزند مهتران شرافتمندان خلق
ای فرزند نیكوترین پاكان عالم ای فرزند جوانمردان برگزیدگان ای فرزند مهتر گرامی تران
ای فرزند تابان ماهها و فروزان چراغها و درخشان ستارگان
ای فرزند راههای روشن خدا ای فرزند نشانهای آشكار حق.
«یَابْنَ الْعُلوُمِ الْكامِلَة» ای عصاره همه علوم كامل و صحیح.
«یَابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهوُرَة» ای عصاره تمام سنتها و روشهای قابل پذیرش.
«یَابْنَ الْمَعالِمِ الْمَأْثوُرَة» ای عصاره همه نشانههای هدایت و آثار ایمان كه مذكور است. یعنی همینطور كه خلفای الهی آرامآرام در طول تاریخ براساس ظرفیت زمانه، علوم و سنن و معالم الهی را در فرهنگ بشر كاشتند و پایهریزی كردند، در نهاییترین صحنه تاریخ و همراه با ولیّاللهالاعظم، همه آن علوم و سنن و معالم، در انتهاییترین شكل به صحنه میآید تا قاعدة «هُوَالاَوَّلُ وَالاخِر» محقق شود.
برهان بسیار روشنی است؛ مگر میشود كه این ثمرهها به انتهاییترین شكل خودش نرسد؟ وگرنه هوالاخر نیست.(17) آدمیت باید در ظهور نهایی، به حكمِ «قالَ یا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»(18) یعنی؛ خداوند فرمود: ای آدم بنمایان اسماء و حقیقت همه هستی را، حال وقتی مقام تعلیم همة اسماء به نحو كامل و تمام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت آن حضرتاند. در واقع خطاب خداوند به حضرت مهدی (عج) است تا تمام آنچه را كه در اول بوده در آخر نمایش دهد. خداوند به حقیقت آدمیت در بهشت برزخ نزولی دستور داد. مورد خطاب مقام آدمیت است كه تمام اسمای حسنای الهی را گرفت. و انسان كامل در آخرین منزل ظهورش؛ عالیترین مظهر نمایش تمام اسمایی است كه در ابتدا پذیرفت و آدمیت در ظهور نهایی حكم «یا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» همه اسماء الهی را در صحنه نهایی تاریخ به نمایش میگذارد. بالاخره آدم به عنوان حقیقت همة انسانها، تمام اسماء را آموخته است و به دستور خداوند باید آنها را به نمایش بگذارد؛ چون حضرت حق فرمود: «اَنْبِئْهُمْ» یعنی آنها را بنمایان، و آن دستور در آخرالزمان عملی میشود و آن هم به دست حضرت مهدی (عج).
این روایاتی كه میفرماید: «تمام علوم در زمان حضرت ظاهر میشود»، از همین مقوله است بهخصوص علومی ظاهر میشود كه امروز در زمرة علوم غیبی و پنهانی است. سراسر زمین را «لاالهالاالله» احاطه میكند.(19) همانطور كه هرگز نباید نگاه را از صراط مستقیم در طول حیات منحرف كرد، نباید نسبت به مظهر تام صراط مستقیم یك لحظه غافل بود. در ادامه میگویی:
«یَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ»
ای فرزند معجزات محقق، و موجود، ای فرزند راهنمایان محقق و مشهود خلق
«یَابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقیم»
ای عصاره تام و نمایش كامل صراط مستقیم.
«یَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ یَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِی أُمِّ الْكِتَابِ لَدَی اللَّهِ عَلِیٌّ حَكِیمٌ یَا ابْنَ الْآیَاتِ وَ الْبَیِّنَاتِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الظَّاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْبَرَاهِینِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ یَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ یَا ابْنَ طه وَ الْمُحْكَمَاتِ یَا ابْنَ یس وَ الذَّارِیَاتِ یَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیَاتِ».
ای فرزند نبأ عظیم، ای فرزند كسی كه در ام الكتاب نزد خدا علی و حكیم است
ای فرزند آیات مبینات، ای فرزند ادله روشن حق ای فرزند برهانهای واضح و آشكار خدا
ای فرزند حجتهای بالغه الهی، ای فرزند نعمتهای عام الهی، ای فرزند طه و محكمات قرآن و یاسین و ذاریات
ای فرزند سوره طور و عادیات
«یَابْنَ مَنْ دَنی فَتَدَلّی فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنی دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی»
ای فرزند معراج، ای فرزندِ مقام قرب به حق، قربی در حد نزدیكی دو سر كمان و یا از این هم نزدیكتر به حضرت علیّ اعلایِ الهی. این مقام، مقام معراج محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است. میگویی من منتظر توهستم كه فرزند فرهنگ معراج و حامل فرهنگ قرب نهایی با حق هستی، تا همة حقایق را در صحنة زمین به نمایش در آوری.
تمنّای بزرگ همه انسانهای مؤمن
از اینجا به بعد سیاق جملات در دعای ندبه عوض میشود و شما پس از آنكه میگویید: ای عصاره حضور تام در قرب نهایی! ناله سر میدهی كه بیتو هرگز نمیشود بهسر برد.
«لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُرَی وَ لا أَسْمَعَ لَكَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِكَ دُونِیَ الْبَلْوَی وَ لا یَنَالَكَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَكْوَی».
كاش می دانستم كه كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد یافت، آیا به كدام سرزمین اقامت داری آیا به زمین رضوا یا غیر آن یا به دیار ذو طوی متمكن گردیده ای
بسیار سخت است بر من كه خلق را همه ببینم و تو را نبینم و هیچ از تو صدایی حتی آهسته هم به گوش من نرسد
بسیار سخت است بر من بواسطه فراق تو نزدیك من رنج و بلوی احاطه كند و ناله زار من به حضرتت نرسد - و شكوه به تو نتوانم.
«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا».
به جانم قسم كه تو آن حقیقت پنهانی كه دور از ما نیستی به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مایی كه ابدا جدا نیستی
تو نهایت آرزوی قلبی ما و اصل و حقیقت ما هستی «بِنَفْسی اَنْتَ اُمْنِیَّةُ شَائِقٍ یَتَمَنّی» جانم به فدایت، تو تمام آرزوی قلبی ما هستی، همانی كه انسانهای مؤمن، تمنّای آن را دارند كه با او روبهرو شوند و در كنار او باشند.
«مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنّا»، «حنین» یعنی آهی برای رسیدن، مادری كه بچه را از او جدا كنند حنین میزند، یعنی تمام طلبش اتصال به فرزندش است. در این فراز از دعا میگویی: تو آن آرزوی قلبی و تمنّای هر زن و مرد مؤمنی هستی كه با یاد تو حنین و ناله میكنند و هرگز فراموشت نمینمایند. اگر كسی سنت خدا را تاریخ را درست بفهمد، و بداند خداوند همواره برای او شخصی را به عنوان هدایت به سوی سعادت قرار داده، هرگز امام مهدی (عج) برایش از یاد رفتنی نیست، چون آیندهای كه ادامة حال باشد، آینده نیست، بلكه حال است. شما اگر الآن به یاد امام، در نهایت تاریخ زندگی كنید همین الآن در آینده هستید. چرا كه «انتظار»؛ یك مقام و یك بقاء است، نه یك خیال در آینده. انسان منتظر؛ همین حالا در صحنه بلوغ تاریخ زنده است و زندگی میكند، برای همین هم با امامش محشور میشود.
میگویی: «بِنَفْسی اَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایُسامی» جانم فدایت تو آن سررشته عزتی كه هیچكس همسان تو نیست تا بتوان بدون تو با او بهسر برد. من با ارتباط با تو در جنبة نورانی همه تاریخ - چه در گذشته و چه در آینده- و با همه انبیا و اولیا بسر میبرم و منتظر تو بودن یعنی وفاداری به همه انبیا و اولیا. و هیچ نوعی از زندگی را با این نوع از زندگی عوض نخواهم كرد.
«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لا یُجَارَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لا یُسَاوَی».
جانم به فدایت، تو ركن اصیلِ مجد و شرافت هستید كه هیچكس همانند شما نخواهد گردید، به جانم قسم كه تو از آن نعمتهای خاص خدایی كه مثل و مانند نخواهد داشت
به جانم قسم كه تو از آن خاندان عدالت و شرفی كه احدی برابری با شما نتواند كرد
«اِلی مَتی اَحارُ فیكَ یا مَوْلایَ» تا كی حیران تو باشم ای مولای من؟ آخر تا كی؟ یعنی ما با گفتن این فراز داریم خبر از عطشی میدهیم كه فوق طاقت انسان است.
«نه از تو روی گردانیم، و نه به كمتر از تو قانعیم، و نه غیبت تو برای ما قابل تحمل است، و نه آن غیبت میتواند عامل غفلت از تو شود.»
شما جامعهای را كه به یأس از كمالات رسیده است، روانكاوی بكنید؛ این جامعه در عینی كه حتماً در چنگال ستمگران بلعیده میشود به راحتی به انواع فسادها تن میدهد. آنوقت خدای شما همانطور كه برای شما یك دین آورده است كه دینداری كنید و گرفتار چنگال ستمگران نگردید، برای اینكه این دینداری همواره معنای نهایی خودش را بدهد، امامی گذاشته است، و برای همین هم هیچوقت زمین بدون امام نمیشود. در روایت داریم: «اَلْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ»(20) یعنی حجت خدا قبل از خلق و همراه خلق و بعد از خلق، همواره موجود است. یا در روایت دیگر داریم: «لَوْ بَقِیَتِالْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتِ»(21) یعنی اگر حجت خدا نباشد زمین از بین میرود. خیلی به این جمله فكر كنید. اصلا جهان بدون امام، محقق نمیشود. پس هر كس كه بیامام در جهان زندگی كند در جهان زندگی نكرده است، در خیالات خودش زندگی كرده است. مثل ایناست كه بگوییم در این اتاق بدون چراغ نمیتوان زندگی كرد، بعد یك كسی چشم برهم گذارد و اشیاء و اطراف این اطاق را نبیند، این شخص عملاً نمیتواند در این اطاق زندگی كند، چون چشمش را بسته است. آری! «لَوْ بَقِیَتِالْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتِ» اگر حجت خدا روی زمین نباشد زمین ویران میشود. پس حالا كه زمین ویران نشده است! پس حجت هست، پس اگر تو بیحجت خدا زندگی میكنی، تو در زمین زندگی نمیكنی بلكه در خیالات زندگی میكنی؛ نمونهاش هم همین اهل دنیا كه با آنها روبرویید.
«وقتی تنها انتظارِ وجود و ظهور تو، وسیله ریزش فیض فرشتگان بر جان ماست، اصل حضور و ظهور مبارك تو، ای همه بزرگی در قامت یك انسان، چه غوغایی در جان ما و در جامعه ما بهپا خواهد كرد.»
روایت داریم كه انتظار فرج افضل عبادت است(22) و عبادت موجب آرامش و زندهدلی میگردد.(23) یعنی با انتظار فرج وجود مقدس حضرت صاحبالامر (عج) همین حالا ما زنده میشویم. مگر انتظار به معنای واقعی، ما را با شرایطی كه منتظر آن هستیم، متحد نمیكند؟
شما شنیدهاید جناب رباب (س) همسر امامحسین (ع) با اینكه یك سال بعد از شهادت حضرت رحلت كردهاست، ولی در این یك سال پس از شهادت حضرتاباعبدالله (ع)، در واقع با اباعبدالله (ع) زندگی كرد. اباعبدالله (ع) گرسنه بود و شهید شد و لذا ایشان هیچوقت سیر غذا نخورد. اباعبدالله (ع) تشنه بود و شهید شد، رباب هم هیچوقت خودش را سیراب نكرد. اباعبدالله (ع) در آفتاب شهید شد، ایشان هم هیچوقت زیر سایه به استراحت نپرداخت. حالا آیا ایشان جزء شهدای كربلا نیست؟ شما خودتان قضاوت كنید، مگر میشود او را در كنار حسینِ شهید ندید؟ همانطور كه اگر صحنهای از تاریخ گذشت و ما به آن صحنه وفادار ماندیم، در آن صحنه هستیم، اگر هم صحنهای كه میآید، آن را بشناسیم و با آن نفس بكشیم، در آن صحنهایم.