چرا همه چیز از قداست افتاد؟
«اَیْنَ بابُ اللهِ الَّذی منِْهُ یُوْتی» كجاست راه خدایی كه از آن راه، خدا با بندگانش مرتبط میشود؟ یعنی امامِ معصوم بابالله است و باید با حاكمیت امام معصوم راه جامعه به سوی خدا باز شود.
این فراز در جای خود معارف بلندی را به همراه دارد كه در مباحث دیگر از نظر معرفتی به دعای ندبه توجه شده است، مختصری به آن پرداختهایم. همین قدر بدانید كه اسم «الله» مظهر دارد و مظهر او باید انسان كامل باشد كه جامع همة اسماء الهی است و لذا هركس خواست با «الله» ارتباط پیدا كند از طریق امام زمان (عج) این كار برایش ممكن میشود و لذا او را باب الله مینامند و با نظر به مقام آن حضرت راه ارتباط با خدا برای اُنس با همة اسماء الهی برایش باز میشود.
«اَیْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذی اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْاَوْلِیاء» كجاست آن وجهالهی كه اولیا و دوستان خدا از طریق او به خدا مربوط میشوند؟
«اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَ السَّماء» كجاست ریسمان و وسیله اتصال بین زمین و آسمان؟ شاید برای اُنس با این فراز از دعا یك عمر تلاش نیاز است. وقتی مردم گرفتار زمین شدند و شعار «هیچ چیز مقدّس نیست»(11) معنا پیدا میكند. وقتی ما از آسمان منقطع شدیم واقعاً هیچ چیز مقدّس نیست؛ ولی چرا هیچ چیز مقدّس نیست و همه مقدّسات مرده است؟ چرا فضای جامعه طوری بشود كه كسی بیاید بگوید هیچ چیز مقدّس نیست؟ یعنی آیا وقتی مردم گرفتار زمین شدند و شعار هیچ چیز مقدّس نیست معنا پیدا كرد ما هم باید به شعار هیچچیز مقدّس نیست تن دهیم یا ببینیم چه شده است كه همه چیز زمینی و غیر مقدّس شده است و چرا آن شرایطی كه زمین را به آسمان قدس وصل میكند و همه چیز مقدّس شود، از بین رفته است؟
«آنكه در زمان غیبت منتظر نیست حتماً از نامقدّسی وضع موجود دلواپس نیست و گرفتار جاهلیت دوران است، دورانی كه دیگر هیچ چیز مقدس نیست.»
آیا شما نمیخواهید درس خواندن و ازدواجتان، سیاست و حكومت و اقتصادتان، بیداری و خوابتان و همه چیزتان معنوی و مقدس باشد؟ اگر این زندگی مقدس را میخواهید، شرطش ایناست كه آسمان معنویت به زمین وصل باشد و این امر به به صحنه آمدن واسطة فیض هستی یعنی حضرت صاحبالامر (عج) ممكن میشود. این است كه حتماً باید یكی از اهداف و تمنّاهای بزرگ ما این باشد كه از خدا بخواهیم: «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَ السَّماءِ» یعنی چشممان به كسی باشد كه زندگی زمینی را از نامقدّسی در میآورد و به عالم قدس متصل میكند. یعنی هم او كه واسطة فیض بین خدا و بندگان است در صحنة زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، تصمیمگیرنده باشد.(12) در آن شرایط است كه تمام مناسبات زندگی انسانی با نور وِلایت آن حضرت نورانی و مقدس میشود.
«باید به فرهنگی فكر كرد كه جبهة سیاه نامقدس و شیطانی شدة وضع موجود را فتح كند و پرچمهای هدایت به سوی قدسی شدن را برافراشته سازد.»
ولذا است كه میگویی:
«اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدی» كجاست صاحب روز فتح و آزادی از ظلمت سیاه و گمراهی و صاحب روز گستراننده پرچم هدایت به سوی آنچه باید باشد، همینكه میگویید: «اَیْنَ» یعنی الآن نیست ولی در جستجوی آن هستی چون امكان شدن آن وجود دارد.
«سالهاست برای پوساندن ما در dxوضع موجودِ زندگی حیوانی، به ما گفتهاند كه باید حالت متوقّع و انتظار وضع برتر، نداشته باشید، چون خواستند ما كسانی را بپذیریم كه حجاب حقیقتاند.»
چشم دوختن به افقی برتر
از روزی كه درِ خانة اهلالبیت را بستند، حاكمان روم و حاكمان بغداد همه یك پیشنهاد داشتند و آن اینكه ما را بپذیرید و به دور ما بگردید و اگر هم باید انتظار چیزی را بكشید انتظارتان همین باشد كه ما زندگی حیوانی شما را رونق بیشتر ببخشیم و بس. نهایتاً ما را به لذت مشغول میكنند تا از هدایت و فتح حقایق غیبی دم نزنیم. ولی هدایتگران معصوم به ما آموختند كه بگویید:
«اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدی» این جمله یعنی اینكه وقتی كسانی ما را به پاسداری فرهنگ ستم مشغول كردهاند و ما را نگهبان روزگار سیاهِ هر چه بیشتر زمینی شدنِ خود نمودهاند، روح بیدار انسان فرهیخته در یك بیدار باش، بر خلاف همه این القائات، ندا سر میدهد كه چه نشستهاید؟ به افق برتر و اصیل و پاك و به صاحب روز پیروزی حق بر باطل، چشم بدوزید و بگویید: «أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا، اَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُوْلِ الْاَنْبِیاءِ وَ اَبْناءِ الْاَنْبِیا»؛ یعنی؛ كجاست آنكس كه پریشانیهای خلق را اصلاح و دلها را خشنود میسازد، كجاست آنكس كه ظلم و ستمِ امت بر پیغمبران و اولاد پیامبران را دادخواهی میكند. معنی اصلی فلسفهوجودی امام (عج) در این قسمت بهخوبی نهفته است: میگویی كجاست اصلاحكنندة امور امت و خواهان انتقام انبیاء و فرزندان انبیاء؟ یعنی انبیاء آمدند و در مزرعة حیات بشر بذر پاشیدند، ولی موفق به خوشهچینی نهایی نشدند. و در راه تحقق توحید كشته شدند ولی راه خود را منقطع نمیدانستند، و موحدان تاریخ منتظر بودند تا انتقامگیرندهچون آنها به صحنه بیاید و انتقامشان را بگیرد. آیا گمان كردهاید سیر تاریخیِ حضور انبیاء، یك حركت كور و بیثمر بود؟ آیا این عالیترین فیض خدا بر بشریت، یعنی حضور انبیاء در لحظهلحظة تاریخ بشر، یك حادثه گذشتنی است و یا یك حضور دائمی است كه صورت نهایی دارد؟ یك درخت در عین حالی كه رشد میكند خبر از این میدهد كه من تا رسیدن به میوه هنوز جا دارم كه حركت كنم. انبیا یك لحظه ما را تنها نگذاشتند و انبیا فیض خدا بر بستر زندگی زمینی بشر بودند. در زندگی باید به آن صورت و افق نهایی نگریست و امروز هم اگر پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود به حضرت مهدی (عج) مینگریست.(13)
اگر در روایاتی كه از طریق ائمه معصومین (ع) به ما رسیده دقت كنید میبینیم كه همه انبیاء و اولیاء به ظهور نهایت حركت توحیدی خود نظر دارند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «قائم ما كه بیاید»(14)، حضرت امامصادق (ع) میفرمایند: «قائم ما كه بیاید»(15). همه پیامبران میفرمایند: «مهدی ما كه بیاید»....
نگاه به نهاییترین مرحله تاریخ، شرط صحیح نگاه كردن به پرتو حكم خدا در همة تاریخ است.
آیا نباید منتظر برآیند كارهای انبیاء و اولیا بود؟ آیا خون حسین (ع) و اصحاب بزرگ او یك درخشش بزرگ را در انتهای تاریخ به نمایش نخواهد گذاشت؟ مگر یك مادر برای تولد فرزندش نباید صبر كند تا فرزند آمادة تولد گردد؟ مگر نه این است كه او بعداز نه ماه، فرزند به دنیا میآورد؟ مگر مادرِ روزگار در حیات دائمی خود اجازه میدهد كه نطفههایی كه بهترین بندگان خدا یعنی پیامبران و اولیاء معصومین (ع) در زمین كاشتهاند بیثمر بماند؟ نگاه كن به واقعیترین صحنه تاریخ یعنی به مهدی موعود (عج) و بگو:
«اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتولِ بِكَرْبَلا» یعنی؛ كجاست آنكس كه انتقام خونهای ریختهشده در كربلا را خواهد گرفت. این یك اعتقاد بزرگ توحیدی است كه خون شهدای كربلا منشأ ظهور حضرت مهدی (عج) میشود و آن حضرت انتقام آن خونها را از فرهنگی كه به قتل حسین و اصحاب او مبادرت ورزید میگیرد. اگر نتوانیم این نكته را به خوبی در عقیدة خود جای دهیم، یا خدا را نمیشناسیم یا امامحسین (ع) را، یا حضرت حجت (عج) را. امامحسین (ع) خوب میداند این خونی كه در كربلا برزمین ریخت در ثمره نهایی تاریخی خود غوغا میكند؛ حسین (ع) قدر خودش را میداند و به همین جهت خونها را به آسمان میپاشید و راوی میگوید: به خدا قسم یك قطره از آن خونهایی كه به آسمان پاشید به زمین برنگشت، یعنی این خونها، زمینی نیست كه پس از مدتی فراموش شود، بلكه منشأ تحولی بزرگ خواهد شد و زمینة ظهور حجت خدا را فراهم میكند و لذا بر اساس همین عقیده میگویی: كجاست آن گوهر نتیجة كار همة انبیاء و اولیاء كه عملاً خونهای شهدای كربلا را به ثمر خواهد رسانید؟
«أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلَی مَنِ اعْتَدَی عَلَیْهِ وَ افْتَرَی أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجَابُ إِذَا دَعَا أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَی أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَی وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ ابْنُ خَدِیجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَی»
كجاست آنكه خدا بر متعدیان و مفتریان و ستمكارانش او را مظفر و منصور می گرداند
كجاست آنكه دعای خلق پریشان و مضطر را اجابت می كند كجاست امام قائم و صدر نشین عالم دارای نیكوكاری و تقوی
كجاست فرزند پیغمبر محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزند علی مرتضی (ع) و فرزند خدیجه بلند مقام و فرزند فاطمه زهرا (س) بزرگترین زنان عالم.
عنایت داشته باشید در این قسمتهای از دعا چه سخنانی را بر زبان میرانید. در واقع با گفتن این جملات اظهار میدارید ما در بستر سنن جاری حضرت ربالعالمین در حال انجام نقش خود هستیم و هیچ حركتی در این عالم سرگردان و بیحساب نیست و هركس در شرایط تاریخی خود میتواند از جنبة ظلمانی روزگار خود فاصله بگیرد و به جنبة مثبت و نورانی تاریخ خود بپیوندد و یك لحظه نظر خود را از نور نهایی برنگرداند.
عصاره هدایت تاریخی خدا
«آنكس كه غایت تاریخ را میشناسد و میفهمد كه عصاره كار همه انبیا و اولیا در ظهور انسانی كامل و رهبری بزرگ، در زمین محقق میگردد، دیگر به هیچكار بیریشهای در زمین دل نمیبندد و همه كارها را براساس كار امام مهدی (عج) ارزیابی میكند و خود را از زنجیره جهتدارِ كار حضرت آدم (ع) تا حضرت مهدی (عج) هرگز خارج نمیكند و خارج نمیپندارد.»
امروز ما در كجای تاریخ هستیم؟ مگر ما در دل یك زنجیرهای نیستیم كه به اراده خدا از آدم شروع شده است و به انتها میرسد؟ امروز ما زندهایم به وجود فردایی كه میوه تاریخ است و هماكنون داریم با آن فردا و در آن فردا زندگی میكنیم و خود را در چنین زنجیرهای احساس میكنیم، گویا شیعه آخرین جزء این زنجیره مبارك است.
«اگر شیعه همواره با امام زمانش در تماس نیست لااقل به او و مقصد او خوب میاندیشد تا نه دلش از نور مهدی (عج) محروم باشد و درنتیجه دلش هرزه و بیثمر گردد، و نه كارش، كار بیریشه و پوسیدهای گردد، چرا كه حضور مهدی (عج) در نهایت كار، معنیدهنده به سراسر تاریخ، و به همة انسانها است و آنكس كه از او جدا شد خود را در بیمقصدی و پوچی گرفتار خواهد كرد.
همه هستی به انتهای پرثمر خود در سیر و در شوق هستند؛ وقتی زمین آنچه به واقع باید محصول بدهد در زمان مهدی (عج) است، پس اگر انسان به آن مقصد نیندیشد به قله ثمردهی خود نظر نكرده است و حالت بیثمری خود را پذیرا شده است و این، همة مرگ است و همة سوء ظن به خدا. وقتی آدمها به تمام وجوه نهایی زندگی زمینی خودشان فكر نكنند و به وضع موجودشان تسلیم شوند، به پایان انسانیت خود رسیدهاند.»
شما در روایاتدارید كه در زمان حضرت امام مهدی (عج) زمین به نهاییترین ثمره خود میرسد،(16) اینرا ساده نگفتهاند، بهواقع اینطور است. همانطور كه در روایات داریم یاران اماممهدی (عج) روی هر قسمتی از زمین كه راه بروند این قسمت زمین نسبت به زمین كنار خود فخر میكند كه یاران مهدی (عج) روی من راه میروند. چرا؟ مگر این زمین برای چه بهوجود آمده است؟ مگر نه ایناست كه تمام عالم باید بستر پروریدن عالیترین نحوه وجود انسانی بشود؟ معلوم است كه زمین به چنین انسانی افتخار میكند، چون خلقت زمین هم برای همین بودهاست. و این است كه با توجه به این مقدمات با یك دنیا امید میگویی:
«بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَی یَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِینَ یَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِینَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ یَا ابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبِینَ یَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِینَ یَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِینَ یَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِینَ یَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِینَ یَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِیرَةِ یَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِیئَةِ یَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ یَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ یَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ یَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَةِ».
پدر و مادرم فدای تو و جانم نگهدار و حامی ذات پاك تو باد ای فرزند بزرگان مقربان خدا، ای فرزند اصیل و شریف و بزرگوارترین اهل عالم
ای فرزند هادیان هدایت یافته، ای فرزند بهترین مردان مهذب ای فرزند مهتران شرافتمندان خلق
ای فرزند نیكوترین پاكان عالم ای فرزند جوانمردان برگزیدگان ای فرزند مهتر گرامی تران
ای فرزند تابان ماهها و فروزان چراغها و درخشان ستارگان
ای فرزند راههای روشن خدا ای فرزند نشانهای آشكار حق.
«یَابْنَ الْعُلوُمِ الْكامِلَة» ای عصاره همه علوم كامل و صحیح.
«یَابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهوُرَة» ای عصاره تمام سنتها و روشهای قابل پذیرش.
«یَابْنَ الْمَعالِمِ الْمَأْثوُرَة» ای عصاره همه نشانههای هدایت و آثار ایمان كه مذكور است. یعنی همینطور كه خلفای الهی آرامآرام در طول تاریخ براساس ظرفیت زمانه، علوم و سنن و معالم الهی را در فرهنگ بشر كاشتند و پایهریزی كردند، در نهاییترین صحنه تاریخ و همراه با ولیّاللهالاعظم، همه آن علوم و سنن و معالم، در انتهاییترین شكل به صحنه میآید تا قاعدة «هُوَالاَوَّلُ وَالاخِر» محقق شود.
برهان بسیار روشنی است؛ مگر میشود كه این ثمرهها به انتهاییترین شكل خودش نرسد؟ وگرنه هوالاخر نیست.(17) آدمیت باید در ظهور نهایی، به حكمِ «قالَ یا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»(18) یعنی؛ خداوند فرمود: ای آدم بنمایان اسماء و حقیقت همه هستی را، حال وقتی مقام تعلیم همة اسماء به نحو كامل و تمام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت آن حضرتاند. در واقع خطاب خداوند به حضرت مهدی (عج) است تا تمام آنچه را كه در اول بوده در آخر نمایش دهد. خداوند به حقیقت آدمیت در بهشت برزخ نزولی دستور داد. مورد خطاب مقام آدمیت است كه تمام اسمای حسنای الهی را گرفت. و انسان كامل در آخرین منزل ظهورش؛ عالیترین مظهر نمایش تمام اسمایی است كه در ابتدا پذیرفت و آدمیت در ظهور نهایی حكم «یا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» همه اسماء الهی را در صحنه نهایی تاریخ به نمایش میگذارد. بالاخره آدم به عنوان حقیقت همة انسانها، تمام اسماء را آموخته است و به دستور خداوند باید آنها را به نمایش بگذارد؛ چون حضرت حق فرمود: «اَنْبِئْهُمْ» یعنی آنها را بنمایان، و آن دستور در آخرالزمان عملی میشود و آن هم به دست حضرت مهدی (عج).
این روایاتی كه میفرماید: «تمام علوم در زمان حضرت ظاهر میشود»، از همین مقوله است بهخصوص علومی ظاهر میشود كه امروز در زمرة علوم غیبی و پنهانی است. سراسر زمین را «لاالهالاالله» احاطه میكند.(19) همانطور كه هرگز نباید نگاه را از صراط مستقیم در طول حیات منحرف كرد، نباید نسبت به مظهر تام صراط مستقیم یك لحظه غافل بود. در ادامه میگویی:
«یَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ»
ای فرزند معجزات محقق، و موجود، ای فرزند راهنمایان محقق و مشهود خلق
«یَابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقیم»
ای عصاره تام و نمایش كامل صراط مستقیم.
«یَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ یَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِی أُمِّ الْكِتَابِ لَدَی اللَّهِ عَلِیٌّ حَكِیمٌ یَا ابْنَ الْآیَاتِ وَ الْبَیِّنَاتِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الظَّاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْبَرَاهِینِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ یَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ یَا ابْنَ طه وَ الْمُحْكَمَاتِ یَا ابْنَ یس وَ الذَّارِیَاتِ یَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیَاتِ».
ای فرزند نبأ عظیم، ای فرزند كسی كه در ام الكتاب نزد خدا علی و حكیم است
ای فرزند آیات مبینات، ای فرزند ادله روشن حق ای فرزند برهانهای واضح و آشكار خدا
ای فرزند حجتهای بالغه الهی، ای فرزند نعمتهای عام الهی، ای فرزند طه و محكمات قرآن و یاسین و ذاریات
ای فرزند سوره طور و عادیات
«یَابْنَ مَنْ دَنی فَتَدَلّی فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنی دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی»
ای فرزند معراج، ای فرزندِ مقام قرب به حق، قربی در حد نزدیكی دو سر كمان و یا از این هم نزدیكتر به حضرت علیّ اعلایِ الهی. این مقام، مقام معراج محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است. میگویی من منتظر توهستم كه فرزند فرهنگ معراج و حامل فرهنگ قرب نهایی با حق هستی، تا همة حقایق را در صحنة زمین به نمایش در آوری.