فصل اول
بسماللهالرحمنالرحیم
﴿سَلامٌ عَلی الِ یس، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا داعِیَ اللهِ وَ رَبّانِیَّ ایاتِهِ﴾(1)
﴿اَلسَّلامُ عَلی رَبیعِ الْاَنامِ وَ نَضرَةِ الاَیّام﴾(2)
سلام بر محمد و آل او، سلام بر دعوتكننده به خداوند و تربیتشدة آیات الهی،
سلام بر بهار بشریت و سلام بر آن نقطهای از تاریخ كه همة شكوفههای هدایت بهبار مینشیند و روزگار نشاط بشریت است.
در ابتدا؛ تولد ولـیّاللهالمطلـق، ذخیرة عالم امكان را به همه عزیزان تبریك عرض میكنم. امیـدوارم كه عیدی ما فهــم بیشتر جایگاه مقام مقدس امام زمانمان باشد.
بحـث این جلسه در رابطـه بـا «فلسفة حضور تاریخی حضــرتحجت (عج)» است.(3) در مباحث قبل بحث شد كه به چه دلیل جهان، انسان كامل میخواهد و نقش انسان كامل در هستی و در قلب ما چیست. الآن محور بحث ما تأملی در حضور تاریخی حضرت است. دعای ندبه به عنوان یك متن بسیار ارزشمند و دقیق متذكر میشود كه چگونه هویت بشر در آینه تاریخ ارزیابی میشود، تا بشر بفهمد تاریخ، هم مبدیی الهی داشته و هم بستر تاریخ به وسیله انبیا همواره با حالتی الهی و معنوی در سیر بوده، و هم غایت تاریخ به عنوان عصاره كار همه انبیاء به ثمر مینشیند و آنچه مورد نظر آنها بوده در بلوغ تاریخ ظاهر میشود. یعنی اگر انسان بفهمد كه «ابتدا»، «بستر» و «انتهای تاریخ»، الهی است و خدا به كل حیات زمینی بشر یك توجه خاص دارد، خودش را جدای از عالَم و یك چیز فراموش شده و اتفاقی نمیداند. البته ما در این بحث میخواهیم به مرحله سوم تاریخ توجه كنیم، ولی برای اینكه جایگاه بحث روشنتر شود اشارهای به شروع تاریخی حیات انسان مینمائیم.
شما اگر در دعای شریف ندبه دقت كنید؛ ملاحظه میفرمایید به اینشكل شروع میشود كه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما» پس از حمد خدا و صلوات بر محمد و آل او (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض میكنی: «اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلی ما جَری بِهِ قَضائُكَ فِی اَوْلِیائِكَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُم لِنَفْسِكَ وَدِینِكَ» كه این فراز حامل معارف بسیار عمیقی را در بر دارد، میگویی: خدایا! بنای تو ایناست كه همواره عدهای از اولیای خود را برای خودت و دینت برمیگزینی، حمد تو را به جهت چنین قاعده و قضایی كه جاری فرمود «إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ»، آنگاه كه نعیم گسترده و باقی و بی زوالِ ابدی را كه نزد توست، برای آنان اختیار كردی، بعد از آنكه زهد و دوری از مقامات و لذّات و زیب و زیورهای دنیای دون را بر آنها شرط فرمودی، آنها هم بر این شرط متعهد شدند، و تو هم می دانستی كه به عهد خود وفا خواهند كرد پس آنان را مقبول و مقرب درگاه خود فرمودی و علو ذكر با بلندی نام و ثنای خاص و عام بر آنها از پیش عطا كردی
«وَجَعَلْتَهُمُ الذَّرِیعَةَ اِلَیْكَ وَالْوَسیلَةَ اِلی رِضْوانِك» یعنی؛ حمد تو را كه این اولیاء و پیامبران را بهعنوان وسیلهای برای نزدیكی بندگان بهسوی خودت، و برای فراهمكردن راه كسب رضوان و رضایت خودت، قرار دادی.
پس جواب این سؤال روشن میشود كه جای پیامبران و اولیاء الهی و از جمله امام زمان (عج) در زندگیِ همیشگی بشر برای این است كه «اَلذَّریعَةَ اِلَیْكَ»، یعنی وسیلهای بهسوی خدا و برای بهدستآوردن رضوان و رضایت الهی باشند. در این فراز از دعا ما خداوند را حمد میكنیم كه یك روز، بشریت را تنها نگذاشته تا راه به سوی معبود خود را گم كنند و از مقصد اصلی خود كه كسب رضایت پروردگارشان است محروم گردند. معلوم میشود خداوند در هیچ روز از روزهای زندگی بشر راضی به مسیر غیر از حق و حقیقت برای بشریت نبوده است، حال چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی.
شروع زیبای تاریخ
پس از این كه در آغاز دعا، خدا را به جهت شروع زیبای تاریخ انسانی حمد كردی، شروع میكنی حضور انبیا را در مرحله مرحلة تاریخ بررسی مینمایی و میگویی: «فَبَعْضٌ اَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ اِلی اَنْ اَخْرَجْتَهُ مِنْها» یعنی؛ از جمله آنها، یكی را در بهشت خود جای دادی تا آنجا كه از آن خارج نمودی، كه در این فراز قصه آدم (ع) را متذكر میشود، میگویی خدایا! حالا كه یك عدهای را برای خودت و دینت خالص كردی و یكی از آنها حضرت آدم (ع) است كه در بهشتت جای دادی و «وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْكِكَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ» و یكی را با كشتی حمل كردی و او و یارانش را بر اساس رحمتی كه بر بندگان داری، از هلاكت نجات دادی - یعنی حضرتنوح (ع) را - «وَ بَعْضٌ اِتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلیلاً وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِیّا»، و یكی را برای خودت دوست و خلیل قرار دادی و به مقام خُلَّتِ خود برگزیدی و درخواستش را كه وی لسان صدق در اُمم آخر باشد اجابت كردی(4) و به مقام بلند رساندی.
«وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلیماً وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءا وَ وَزِیرا»، و یكی را از طریق درخت با او سخن گفتی، آنهم چه سخنها گفتی و برادرش را وزیر و كمك وی قرار دادی.
«وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ اَبٍ وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» و یكی را بدون پدر متولدش كردی و به كمك روحالقدس به او كمك نمودی.
بعد از متذكر شدن عنایت الهی به اولیائش، جمعبندی میكنی و عرضه میداری:
«وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَریعَةً وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیَاءَ مُسْتَحْفِظا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ مِنْ مُدَّةٍ إِلَی مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِینِكَ وَ حُجَّةً عَلَی عِبَادِكَ» و به هر كدام از اینها یك راهی دادی و جانشینهایی تعیین نمودی، برای آنكه یكی بعد از دیگری در مدت معین مستحفظ دین و نگهبان آیین و حجت بر بندگانت باشند تا بشریت در طول حیاتش گمراه نشود. یعنی بشر حتی یك روز از زندگیش بدون وسیله برای ارتباط با عالم بالا نبوده است؛ خدایا چرا این چنین كردی؟ «وَ لِئَلّایَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَی أَهْلِهِ وَ لا یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولا مُنْذِرا وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَما هَادِیا فَنَتَّبِعَ آیَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَی» برای اینكه یك روز هم كه شده، حق از جایگاهش گم نشود و باطل بر حقطلبان چیره گردد و تا حجت بر مردم تمام شود و كسی نگوید چرا برای ما پیامبر و تنذاردهندهای نفرستادی تا نشانة هدایت ما را بر پا بدارد و نگذارد ما خوار و ذلیل شویم. لذا كاری كرد تا همواره مردم برای تشخیص حق از باطل ملاك داشته باشند. اصلا صحنه زندگی بشر اینطور نبوده است كه در برههای از تاریخِ حیات حق برایش پنهان باشد. خدایا! پیوسته پیامبران را برگزیدی «اِلی اَنِ انْتَهَیْتَ بِالْاَمْرِ اِلی حَبیبِكَ وَ نَجِیبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» تا اینكه كارِ برانگیختن پیامبری و حق نمایی را به حبیب خودت محمدمصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) ختم نمودی.
بعد از طرح سیر انبیاء (ع) در طول تاریخ بشر و علت حضور همیشگی آنها، شروع میكند راجع به جایگاه و مقام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مفصّل سخن میگوید كه آخرین پیامبر در عالم بشری چه جایگاهی داشته است.
«فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَی أَنْبِیَائِكَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَی الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبَادِكَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلَی سَمَائِكَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا یَكُونُ إِلَی انْقِضَاءِ خَلْقِكَ» و او چنانكه تواش برسالت برگزیدی سید و بزرگ خلایق بود و خاصه پیمبرانی كه برسالت انتخاب فرمودی و افضل از هر كس كه برگزیده توست و گرامیتر از تمام رسلی كه معتمد تو بودند، بدین جهت او را بر همه رسولانت مقدم داشتی و بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث گردانیدی و شرق و غرب عالمت را زیر قدم فرمان رسالتش گستردی و براق را مسخر او فرمودی و او را بهسوی آسمان خود بمعراج بردی و علم گذشته و آینده تا انقضاء خلقت را به او به ودیعت سپردی.
«ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیكَائِیلَ وَ الْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلائِكَتِكَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبَارَكا وَ هُدًی لِلْعَالَمِینَ فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنا وَ قُلْتَ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرا» و آنگاه او را با ایجاد رعب در دل دشمنان بر آنها پیروز گردانیدی و جبرئیل و میكائیل و دیگر فرشتگان با اسم و رسم و مقام را گرداگردش فرستادی
و به او پیروزی دینش را بر تمام ادیان عالم بر خلاف میل مشركان، وعده فرمودی و این پس از آن بود كه او را با فتح و ظفر به خانه كعبه، مكان صدق اهل بیت باز گردانیدی
و برای او و اهل بیتش آن خانه مكه را اول بیت و نخستین خانه برای عبادت بندگان مقرر فرمودی و وسیله هدایت عالمیان گردانیدی
خانهای كه مبارك و عامل هدایت عالمیان بود و آیات و نشانهای آشكار ایمان و مقام ابراهیم خلیل در آن نمایان است و محل امن و امان بر هر كس كه در آن داخل می شد
و درباره خاندان رسول فرمودی البته فقط خدا از شما اهل بیت، هرگونه رجس و ناپاكی را دور می سازد و آن هم پاككردنی خاص.
«ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِی كِتَابِكَ فَقُلْتَ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلا فَكَانُوا هُمُ السَّبِیلَ إِلَیْكَ وَ الْمَسْلَكَ إِلَی رِضْوَانِكَ» آنگاه تو ای پروردگار در قرآنت اجر و مزد رسالت پیغمبرت محبت و دوستی امت نسبت به اهل بیت قرار دادی،
آنجا كه فرمودی بگو: ای رسول ما كه من از شما امت اجر رسالتی جزمحبت اقارب و خویشاوندانم نمی خواهم و باز فرمودی همان اجر رسالتی را كه خواستم باز بنفع شما خواستم، و باز فرمودی بگو ای رسول ما من از شما امت اجر رسالتی نمی خواهم جز آنكه شما راه خدا را پیش گیرید
پس اهل بیت رسول، طریق و مسیر رسیدن بندگان به خوشنودی تو میباشند.
بعد میفرماید: