4. برچسب خشونتطلبى و توطئه براندازى نظام اسلامى
پس از پیروزى انقلاب، در كشور ما تبلیغات وسیعى علیه خشونت براه انداختند. ابتدا گفتند انقلاب و قیام مردم علیه رژیم قانونى پهلوى خشونت است. پس از پیروزى انقلاب، وقتى
( صفحه 227 )
گروهكهاى منافق كه مردم را همراه و هماهنگ با اهداف غیر اسلامى خود نیافتند، به رویارویى با انقلاب و مردم برخاستند و تعدادى از شخصیتها و رجال دینى و سیاسى را ترور كردند و حتّى به مردم بىگناه نیز رحم نكردند تا این كه بالاخره مردم به مبارزه با آنها پرداختند و آنان را از كشور بیرون كردند؛ اما از آن هنگام تاكنون غربىها علیه مردم و حكومت ما تبلیغ مىكنند و مىگویند رفتار ما با منافقین خشونتآمیز بود ! كسى خسارات و ضربههایى را كه منافقین متوجه این كشور و انقلاب كردند به حساب نمىآورد و آن همه جنایت و ترورهاى كور و بىهدف را محكوم نمىكنند، اما وقتى ملّتى براى دفاع از كیان دین و كشور خود بپا مىخیزد و تروریستها را سركوب مىكند و برخى را به مجازات مىرساند و برخى را از كشور بیرون مىاندازد، سر و صدا راه مىاندازند كه اینها بر خلاف حقوق بشر عمل مىكنند!
همچنین وقتى در روزهاى پس از 18 تیرماه عدهاى آشوبگر و اوباش به راه مىافتند و اموال عمومى و بیتالمال، بانكها، ماشینهاى شخصى و دولتى و حتى مساجد را به آتش مىكشند و به ناموس مردم توهین كرده، چادر از سر زنان بر مىدارند، كسى نمىگوید آنان برخلاف حقوق بشر عمل مىكنند بلكه آنان را اصلاحطلب و طرفدار آزادى و دموكراسى معرفى مىكنند! اما وقتى دولت جمهورى اسلامى ایران و بسیجیان فداكار و جان بركف بپا مىخیزند و در مقام دفاع از دین و شرف و نظام مطلوبشان برمىآیند و آشوبگران و مزدوران بیگانگان را از صحنه خارج مىكنند، فریادشان به آسمان بر مىخیزد كه در ایران آزادى نیست و نظام ایران دیكتاتورى است!
غربىها به واهىبودن ادعاهایشان واقفاند و این شیوههاى تبلیغاتى را، بخصوص پس از انقلاب، براى این كه زمینه تغییر نظام اسلامى و سرنگونى آن فراهم آید پیش گرفتهاند. گرچه ما غافل و بىخبریم و از عمق توطئهها و نقشههاى آنان اطلاع نداریم، اما آنان با تجربههاى فراوانى كه كسب كردهاند، خوب مىدانند براى این كه بتوانند نظامى مردمى را كه ریشه در مردم و فرهنگ دینى آنان دارد، به خیال باطل خود روزى ولو پنجاه سال دیگر سرنگون كنند، از اكنون باید به فعالیتهاى گسترده و پیچیده روانى و فرهنگى دست بزنند. هدف آنان این است كه پس از گذشت یكى، دو نسل از انقلاب جوانانى كه انقلاب را درك نكردهاند و شاهد مفاسد
( صفحه 228 )
قبل از انقلاب و جنایات رژیم پهلوى نبودهاند و دستاوردهاى انقلاب را نشناختهاند و نیز تربیت شده امام و یاران امام نیستند، تحت تأثیر تبلیغات آنان قرار گیرند؛ تا زمینه براى سقوط حكومت اسلامى و جایگزین شدن حكومت دست نشانده به اصطلاح دموكرات فراهم آید.
5. زمینهسازى براى عدم حضور مردم در صحنه
آنها براى این كه به هدف شوم خود برسند برنامهریزىهاى حساب شدهاى كرده و فعالیتهاى فرهنگى ریشهدارى انجام مىدهند و از ابزارهاى مؤثّرى بهره مىجویند. از جمله ابزارهاى فرهنگى كه در دو دهه پس از انقلاب ـ بخصوص در دو، سه سال اخیر ـ از آن استفاده مىكنند، مفاهیمى از قبیل تساهل و تسامح و مداراست و آنها را به عنوان ارزش مطلق مطرح مىكنند و در مقابل، قاطعیّت و خشونت را مطلقاً محكوم مىكنند. دلیل این رویكرد این است كه آنان دریافتهاند كه آنچه ضامن بقاى نظام اسلامى است عشق و علاقه مردم و بخصوص جوانان و بسیجیان به اسلام و رهبرى است؛ تا آنجا كه حاضرند براى دفاع از این ارزشها ـ كه به قیمت خون صدها هزار شهید به دست آمده ـ جان خود را به خطر افكنند. آنان با تبلیغات و استفاده از ابزارهاى فرهنگى تلاش مىكنند كه شجاعت، ایثار، شهامت و نیروى معنوى غیرت و تعصّب دینى را از مردم بگیرند. از این رو، انواع خشونتهاى منفى و غیر انسانى و ظالمانهاى را كه در دنیا انجام گرفته است و نتایج شوم و دردناكى به بار آورده، به رُخ مردم ما مىكشند، تا به آنها چنین القاء كنند كه خشونت چنین آثار بد و زشتى را دارد؛ پس خشونت مطلقاً محكوم و مذموم است. یعنى حتّى اگر كسى به تندى حرف بزند، شعار مرگ بر امریكا سر دهد و یا اگر لازم شد در برابر آشوبگران بایستد و آنان را سر جاى خود بنشاند، رفتارش خشونت است و محكوم و مذموم مىباشد.
آنها با تبلیغ علیه خشونت و زدن برچسب خشونتطلب به نیروهاى مدافع انقلاب، مىخواستند مردم ما در برابر توطئهها و نقشههاى بیگانگان و اقدامات براندازى عوامل سرسپرده آنان اقدامى نكنند و از صحنه خارج شوند، تا به خیال خام خود كودتاى دیگرى چون كودتاى 28 مرداد در سال 1332 به راه اندازند. همان طور كه در این زمینه تجربه داشتند
( صفحه 229 )
و در 28 مرداد آن سال یك مشت اوباش، اراذل بىسروپا و عوامل مزدور خود را به صحنه آوردند، تا به مال، جان و ناموس مردم تعرّض كنند و نقشه كودتاى بیگانگان را عملى سازند؛ روزهاى پس از 18 تیرماه امسال [1378] را نیز مناسب براى اجراى كودتا و آشوب دیگرى در این مملكت دیدند. آنها با مطالعات و بررسىهاى گسترده و صرف هزینههاى كلان و فریبدادن افراد سادهلوح، مقدمات آن كار را از قبل تهیه دیده بودند. چنانكه مصاحبهها و اعترافات مزدوران آنها كه صریحاً اعتراف كردند كه از آمریكا كمك فكرى و پول دریافت كردهاند، گویاى این حقیقت بود. تا این كه وقتى موقع را مناسب دیدند، مزدوران، اراذل و اوباش را به صحنه آوردند تا آنان با پوشش فعالیتها و حمایتهاى گسترده رسانهاى، خبرى و مطبوعاتى كه از داخل و خارج صورت مىپذیرفت و با برخوردارى از سایر حمایتها و پشتیبانىها و با تعرض به مردم و آتشزدن اموال شخصى و دولتى و ایجاد ناامنى و هرج و مرج، نقشه كودتا را عملى سازند.
آرى آنها با تقبیح مطلق خشونت و ترویج این مطلب كه خشونت مذموم و محكوم است، مىخواستند مقاومت مردم را بشكنند و انگیزه آنان را براى مقاومت و دفاع از انقلاب ضعیف كنند، تا وقتى نظارهگر تحرّكات و اقدامات ضدّ انسانى و ضدّ انقلابى و تخریب اموال مردم و هجمه به امكانات دولتى و بلوا و آشوب از سوى عدهاى خودفروخته هستند، دم فرو بندند و سكوت كنند و آنان را سر جاى خود ننشانند. اگر هم خواستند اقدامى كنند، اقدام عملى و فیزیكى و خشونتآمیز انجام ندهند و تنها آشوبگران را دعوت به آرامش و گفتگو كنند و به خواستههاى آنان گوش كنند. به آنان بگویند شما حقّ اعتراض دارید و حق دارید ناراحت باشید، بیایید نمایندهاى تعیین كنید تا ما بنشینیم و پس از بررسى، خواستههاى شما را تأمین كنیم و با هم كنار بیاییم. قدرى شما از خواستهها و مواضعتان دست بكشید، قدرى هم ما از مواضعمان عقب مىنشینیم. طبیعى است كه خواستههاى آنها چیزى جز حذف قوانین و مقرّرات اسلامى، حذف شعارها و شعایر اسلامى و عدم دفاع از اسلام نخواهد بود، و با تأمین این خواستهها به نحو مسالمتآمیز كودتاى خزندهاى در كشور انجام مىگیرد و در نتیجه، به طور كلى ارزشهاى اسلامى از بین مىرود و اگر هم نیاز به حمایتها و پشتیبانىهاى نظامى
( صفحه 230 )
بیگانگان بود، آنان ـ چنانكه از قبل پیشبینى شده بود ـ از طریق مرزهاى شرقى و غربى به كشور ما حمله مىكنند و كار را یكسره مىسازند و حكومت دست نشانده خود را سركار مىآورند.
6. ضرورت مقابله با توطئههاى فرهنگى و زیر سؤالبردن مقدسات
پس هدف از این كه، بخصوص طى چند سال اخیر، مسأله خشونت را به عنوان ضدّ ارزش مطلق مطرح مىكنند و در مقابل، تسامح، تساهل، مدارا و نرمش را به عنوان ارزش مطلق مطرح مىكنند و چنان این تبلیغات گسترده و حسابشده در رسانهها، مطبوعات و مجلاّت انجام مىگیرد كه حتّى برخى از خواص فریب خوردند و به دام توطئههاى فرهنگى دشمن افتادند، چیزى جز گرفتن غیرت و تعصّب دینى از مردم مسلمان نیست، تا در موقع لازم به دفاع از اسلام و انقلاب برنخیزند. شاهد آن، حوادثى بود كه اخیراً رُخ داد و هنوز حقایق زیادى فاش نگشته است كه تدریجاً آشكار خواهد شد. اینجا بود كه بنده، بر حسب تشخیص خودم، احساس كردم كه خطر فرهنگى عظیمى كه مقدمه توطئه نظامى و براندازى نظام است، ما را تهدید مىكند و به صحنه آمدم و تصمیم گرفتم كه به شبهات و القائات دشمنان پاسخ گویم و نقشههاى فرهنگى آنان را بر ملا سازم و مردم را هشیار سازم و عافیتطلبان و كسانى را كه در اثر تبلیغات دشمن به خواب غفلت رفتهاند، بیدار گردانم و لااقل با ایجاد تردید و شك در باورها و اندیشههاى كاذبى كه تحت تأثیر تبلیغات فرهنگى غرب كسب كردهاند، آنها را متوجه خطر عظیمى بكنم كه كیان فرهنگ و دین آنها را تهدید مىكند و با ایراد شوك به جامعه و طرح پرسشهایى باعث گردم كه كمتر آنان تحت تأثیر آن تبلیغات دشمنان قرار گیرند.
بنده در جهت انجام وظیفه خویش، تصمیم گرفتم كه بت نفى مطلق خشونت را بشكنم و این تصور را كه هر خشونتى بد است و هر نرمشى مطلوب است، نفى كنم. از این جهت در جلسه قبل عرض كردم كه چنان نیست كه مطلق خشونت محكوم و مذموم باشد و مطلق نرمش مطلوب باشد، بلكه هر كدام از آنها با قیودى و در چارچوبهاى مطلوب هستند. همچنان كه همین سخن را در بحث آزادى نیز داشتم و گفتم آزادى مطلق مردود است و آزادى در
( صفحه 231 )
چارچوبه ارزشهاى دین و اسلام مطلوب ماست. در آن هنگام، برخى از دوستان عصبانى شدند كه چرا فلانى علیه آزادى سخن مىگوید. اما وقتى توطئههاى پشت پرده را دیدند و متوجه سوء استفادههاى گسترده از آزادى شدند و دریافتند كه عدهاى تحت لوا و پوشش آزادى در پى شكستن مقدّسات و از بین بردن ارزشهاى والاى دینى ملّت ما هستند؛ تا آنجا كه حتّى یكى از كسانى كه در این نظام پُست مهمّى دارد و به عنوان یكى از چهرههاى سیاسى شناخته مىشود، در یكى از سخنرانىهاى خود گفت: مردم ما آزادند كه حتّى علیه خدا تظاهرات كنند؛ آن دوستان بصراحت فرمودند: آزادى مطلوب و مورد نظر ما، آزادى در چارچوب ارزشهاى اسلامى است. اگر آن سخنان مطرح نشده بود و آن شوك به جامعه وارد نگشته بود، شاید مسؤولین لازم نمىدیدند كه از «نظریه آزادى در چارچوب ارزشهاى اسلامى» دفاع كنند، نه از مطلق آزادى.
امروز نیز اگر مىگوییم خشونت مطلقاً مذموم نیست، بدان جهت است كه عدّهاى در پرتو نفى مطلق خشونت، هر حركتى را كه در دفاع از اسلام و ارزشهاى اسلامى انجام مىگیرد، خشونتآمیز و نامطلوب قلمداد مىكنند و آن را محكوم مىكنند. این یك واقعیت است و تنها یك تصوّرى نیست كه در ذهن بنده به وجود آمده باشد تا عدّهاى بگویند: بحث بنده مجرّد است و در خلأ مطرح مىشود. اتّفاقاً بنده براى ادّعاى خود شواهد زیادى دارم كه فرصت پرداختن به همه آنها نیست و به ذكر برخى از آنها اشاره مىكنم: عدّهاى اصل جهاد را زیر سؤال بردند و آن را خشونتآمیز معرّفى كردند و یكى از آنها در سخنرانى خود در دانشگاه تهران و در دهه عاشورا گفت: كشته شدن سیدالشهداء(علیه السلام) عكسالعمل خشونتى بود كه پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در جنگ بدر انجام داد!
یعنى آن شخص، جهاد اسلامى و جنگها و غزوات پیامبر اكرم را محكوم مىكند و مىگوید وقتى پیامبر مشركان را مىكشد، فرزندان آنان نیز مىآیند و فرزندان پیامبر را مىكشند. اگر پیامبر آنها را نكشته بود، فرزندانشان فرزندان پیامبر را نمىكشتند ! بواقع، او یزیدیان را تبرئه و اسلام و پیامبر را محكوم مىكند. آن وقت نه تنها كسى دم بر نمىآورد كه آن سخن توهین به پیامبر اكرم و تحریف شخصیت امام حسین و جریان كربلا و انكار ضروریّات دین است،
( صفحه 232 )
بلكه برخى در روزنامههاى خود سخنرانى او را چاپ مىكنند و با تیتر بزرگ از آن تبلیغ مىكنند! متأسّفانه، مسؤولین در برابر این رسوایىها حسّاسیّتى نشان نمىدهند. در كشورى كه با نام امام حسین(علیه السلام) انقلاب كرد و با نام امام حسین پایدار مانده است، قیام امام حسین را لوث مىكنند و نتیجه مىگیرند كه اگر ما نخواهیم چنین جریانهایى اتفاق بیفتد و اگر نخواهیم حسینهاى زمانمان كشته شوند، باید رفتار خشونتآمیز نداشته باشیم!
حال روى سخن من با آن نویسندهاى است كه در روزنامه كثیرالانتشارى نوشته است فلانى خارج از موضوع و در خلأ سخن مىگوید و از من خواسته است كه در سخنانم تجدید نظر كنم. آیا من در خلأ سخن مىگویم یا در فضاى اجتماعى زمان خویش؟ آیا آنچه من گفتم موضوع مطرح در كشور ما نیست و آیا سخنان من ناظر به واقعیّاتى نیست كه هر روزه در این كشور اتّفاق مىافتد؟ آیا من باید تجدید نظر كنم، یا شما كه زمانى عضو حزب بینالملل اسلامى بودى و افتخار حمایت از فدائیان اسلام را داشتى؟
در اینجا لازم مىدانم كه بخشى از سخنان گهربار و راهگشاى امام راحل(قدس سره) را یادآور شوم كه ما را از خطرات فرهنگى و توطئههایى بیم مىدهد كه تحت لواى آزادى انجام مىپذیرد:
«اكنون وصیّت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤساى جمهور مابعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضایى و دولت در هر زمان آن است كه نگذارند این دستگاههاى خبرى و مطبوعات و مجلّهها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند و باید همه بدانیم كه آزادى به شكل غربى آن كه موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مىشود، تبلیغات و مقالات و سخنرانىها و كتب و مجلاّت برخلاف اسلام و عفّت عمومى و مصالح
كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آنها واجب است. و از آزادىهاى مخرّب باید جلوگیرى شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملّت و كشور اسلامى و مخالف با حیثیّت جمهورى اسلامى است به طور قاطع اگر جلوگیرى نشود، همه مسؤول مىباشند و مردم و جوانان حزبالّلهى اگر برخورد به یكى از امور مذكور نمودند، به دستگاههاى مربوطه رجوع كنند، و اگر آنان كوتاهى نمودند، خودشان مكلّف به جلوگیرى هستند.»(40)
( صفحه 233 )