چگونگی نزدیکی به قیامت
«رُوَیْداً یُسْفِرُ الظَّلَامُ كَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الْأَظْعَانُ یُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ یَلْحَقَ»؛
کمی تأمل کن، بگذار تا پردة تاریك حجاب دنیا كنار برود. آنگاه گویا قافلة جهانیان به قیامت رسیده و گویا محملها و شترها وارد محشر شدهاند و آنکس که بشتابد کاروان را دریابد.
هر چه بیشتر به زندگی ابدی فکر کنیم نسبت به زندگی دنیایی بیدارتر و بیناتر خواهیم بود، این مسئله به پیری یا جوانی هم ربطی ندارد، عوامل غفلت از قیامت را باید از ذهن بیرون كرد. اینطور نیست که فکر کنیم وقتی پیر شدیم احساس نزدیک بودن به حیات ابدی را بهدست خواهیم آورد. خیر! اینطور نیست. وقتی نسبت به قیامت هوشیار شدید بصیرتتان نسبت به دنیا و عیبها و حیلههای آن ظاهر میشود و در بصیرتی در راستای بصیرت امامتان حضرت امیرالمؤمنین(ع) قرار میگیرید و آنچه حضرت میفرمایند را حس میكنید. میفرمایند: گویا محملها و شترهای سیركننده به محشر در آنجا وارد شدهاند. انسان بصیر همین حالا خود را آن جا حس میكند، كسانی که هنوز در انتخاب راه صحیح دچار مشكل هستند خود را در قیامت نمییابند، از طرفی انسان به اندازهای كه خود را در قیامت یافت به بهترین انتخابها دست میزند.
تنها چیزی كه از بابت آن باید برای خودمان نگران باشیم نشناختن حد زندگی دنیا است. باید حد زندگی دنیا را درست بشناسیم تا خود را لگدمال امیال دنیایی نكنیم. برای رسیدن به این بصیرت و واردشدن در چنین احساسی، پیری یا جوانی فرق نمیكند، هركس در این مسیر حرکت کند میرسد، نه هركس پیر بشود وارد چنین احساسی میشود. میفرمایند: «یُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ یَلْحَقَ» كسی كه سرعت بگیرد تا به قیامت برسد، میرسد. كسی كه دائماً تلاش خود را در قیامت بیابد و جهت قلب خود را در امور زندگی متوجه قیامت کند، خود را در قیامت مییابد، چون قیامت یک عالَم برتر است که هماکنون موجود است و امام رضا(ع) فرمودند: هرکس معتقد باشد هماکنون قیامت نیست از ما نیست.(117) و در همین راستا پیامبر(ص) میفرمایند: «اَلْانَ قِیامَتی قائِم»(118) كمی به این جمله فكر كنید؛ میفرمایند: «همین حالا قیامتِ من قائم است» یعنی من همین حالا خودم را در قیامت مییابم. امیرالمؤمنین(ع) هم میفرمایند: «لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ مَازْدَدْتُ یقیناً»؛(119) اگر پرده ها عقب برود چیزی به یقین من اضافه نمیشود. یعنی من فوق حجاب دنیا با قیامتی که هماکنون موجود است مرتبط هستم و به آن یقین دارم. پس وقتی قیامت هماکنون موجود است میتوان همین حالا با آن زندگی کرد. آیا فقط با مردن باید به قیامت نزدیك شویم یا با انصراف از دنیا این کار ممکن است؟ حضرت فرمودند: تو حدّ دنیا را بشناس، زیاد به یاد مرگ باش، آرامآرام توجه نفس به عالم برتر، تو را از هماکنون وارد آن عالم میکند. تعبیر حضرت بسیار زیبا است. میفرمایند: «یُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ یَلْحَقَ» کسی که به سوی قیامت سرعت بگیرد تا به آن برسد، به آن میرسد. ولذا نسبت به زندگی موقت دنیا از یک طرف و نسبت به قیامت ابدی از طرف دیگر بصیر میگردد و ابدیت خود را با عمق جان مییابد. و به عبارت دیگر واقعیتشناس میشود و خیالها او را نمیربایند. در ادامه میفرمایند:
سیر به سوی مأنوسات حقیقی
«وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِیَّتُهُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ فَإِنَّهُ یُسَارُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ وَاقِفاً وَ یَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِیماً وَادِعاً».
فرزندم! بدان آنكس كه مركبش شب و روز است، همواره در حركت خواهد بود، هر چند خود را ساكن احساس کند، و همواره راه مى پیماید هر چند در جاى خود ایستاده و راحت باشد.
ملاصدرا«ره» در برهان حرکت جوهری میگوید عالم ماده عین حركت است. پس همینكه تو در عالم ماده هستی در سیر به سوی عالم قیامت میباشی و این یک حرکت تکوینی است و بدون استثناء عالم و آدم در سیر به سوی قیامت هستند. اما حضرت مولیالموحدین(ع) در این فراز در رابطه با قیامتیشدن به وجه دیگری اشاره دارند، میفرمایند اگر جهت روحت به طرف قیامت بود، هر چند که بدن تو در این دنیا باشد، روح تو سیر خود را به سوی آن عالم دارد، این نکتهی بسیار عمیقی است. حقیقت ما که همان نفس ما است، هماکنون میتواند در قیامت باشد و این با توجه قلبی به قیامت و عمل براساس سعادت ابدی، محقق میشود.
عنایت داشته باشید که شما در همین دنیا دو نوع رفتن به سوی قیامت دارید، یکی آن رفتن که عالم ماده در ذات و جوهر خود دارد و به تبع آن شما هم دارید به سوی قیامت میروید، که این رفتن؛ مؤمن و کافر و انسان و حیوان و جماد ندارد. همه در حال رفتناند. امّا یک رفتن دیگری هم هست که بعضی انسانها در آن قرار میگیرند و آن انسانهایی هستند که با انصراف قلب از دنیا، جهت جان خود را به سوی قیامت و ابدیت سوق دادهاند و در این دنیا براساس حیات آن دنیایی زندگی میکنند. رفتن نوع دوم طوری است که اگر کسی درست سیر کند هماکنون خود را با آن عالم مرتبط میبیند و لذا وقتی کل عالم ماده به فعلیت رسید و وارد مرتبهی قیامت شد، آن افرادی که در دنیا نظر خود را به سوی قیامت معطوف داشتهاند با چیز جدیدی برخورد نمیکنند. البته ائمه معصومین(ع) هماکنون به طور کامل در چنین مقامی هستند و در همین رابطه حضرت مولیالموحدین(ع) فرمودند؛ «اگر پردهها عقب برود من چیز جدیدی نمیبینم» یعنی بودن خود را همین حالا در محشر میبینند. پس حضرت در عینی که به ظاهر مقیم این دنیا هستند، راه سیر به سوی قیامت را طی کردهاند و به ما نیز طیکردن آن را توصیه میکنند، همان حالتی که حضرت در وصف آن میفرمایند: «وَ یَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِیماً وَادِعاً» و همواره راه میپیماید هرچند در جای خود ایستاده باشد. اگر انسان با انصراف از دنیا جهت جان خود را به سوی قیامت انداخت و آرامآرام قیامتی شد و حال و هوای آنجا را به خود گرفت، جهت میلها و احساساتش براساس آن عالم خواهد بود، او مییابد که مال یتیم خوردن آتش است و اگر هم در آن حدّ رشد نکرد که آن را ببیند، روحش نسبت به خوردن مال یتیم احساس خوردن آتش دارد، و در مورد سایر گناهان نیز چنین احساسی دارد، و همانطور نسبت به اعمال الهی شور و شوق نزدیکی به زیباییها در درونش ظهور میکند. چنین کسی در همین دنیا با آن دنیا انس دارد و لذا وقتی مُرد، نهتنها از چیزی محروم نشده است بلکه با شدت بیشتر به مطلوب خود دست مییابد. ولی اگر با دنیا مأنوس بود وقتی مرد از مأنوسات خود جدا شده است. مثلاً اگر كسی معتاد به مواد مخدر نباشد اگر مواد مخدر را از او بگیری هیچ سختی برایش پیش نمیآید اما اگر از یك معتاد به مواد مخدر، مواد مخدرش را بگیرند، معلوم است که سخت آزار میبیند. آنهایی هم كه وارد قیامت میشوند اگر معتاد به دنیا نباشند وقتی با مردنْ دنیا را از آنها بگیرند عملاً موانع ارتباط با مأنوسات حقیقی را از جلو راه آنها برداشتهاند. اما اگر انسان معتاد به دنیا باشد با گرفتن دنیا از او، به شدّت به سختی میافتد.
امیرالمؤمنین(ع) به مخاطبشان چنین شعوری را میدهند كه اگر خودت متوجه قیامت نشوی، باید بدانی بالأخره داری از دنیا میروی و از مأنوسات دنیاییات کنده میشوی، حال هر چقدر زودتر از دنیا كنده شوی زودتر به مأنوسات حقیقیات میرسی. همانطور که خود حضرت چون کاملاً از دنیا جدا شدهاند، همین حالا قیامت را که محل ظهور مأنوسات حقیقی جان انسان است، میبینند. ما به اندازهای كه از دنیا جدا بشویم قیامتی هستیم، نه به اندازهای كه عمر بكنیم. چه بسیار كسانی كه صد سال عمر میكنند ولی اصلاً به قیامت نمیرسند، حتی در قیامت هم دنیاییاند، اینها در شرایطی قرار میگیرند که اولاً: از مأنوسات دنیاییشان محروماند. ثانیاً: رویی به سوی مأنوسات حقیقی ندارند و بدین جهت در عذاب بدی هستند. و بر عکس اینها، انسانهاییاند كه در دنیا قیامتی شدهاند و در نتیجه همین حالا تا آن حد که ممکن است با مأنوسات حقیقی جانشان مرتبط میباشند.
سیر به سوی قیامت، کیفی یا کمّی؟
عمده آن است که متوجه باشیم رسیدن به قیامت كیفی است و نه كمی، به اندازهای كه كیفیتِ جان ما عوض شود، در قیامت خواهیم بود، نه به اندازهای كه از سن ما بگذرد. داستان زیدبن حارثه را قبلاً عرض کردم که حضرت امام صادق(ع) نقل میکنند كه پیامبر(ص) صبح كه آمدند نماز صبح بخوانند، دیدند جوانی بسیار لاغر و نحیف با چشمهایی گود در صف جماعت است، به او گفتند در چه حالی؟ گفت یا رسول الله در یقین هستم. حضرت پرسیدند: «فَماٰ حَقِیقَةُ یقِینُک؟» حقیقت یقین تو چیست؟ گفت: «یا رسولالله! در اثر یقین همواره محزونم ...نَفْسِ من بهکلی از دنیا انصراف پیدا کرده است. تا جایی که گویا اهل بهشت و آتش را میبینم «کَاَنَّ» صدای شعلههای جهنم را میشنوم»(120) چنانچه ملاحظه میفرمایید چون آن جوان جهت جان خود را از دنیا منصرف کرده بود، كیفیت نگاه او عوض شده بود هرچند که سنّی هم نداشت و حضرت رسول خدا(ص) هم فرمودند: «هَذا عَبْدٌ نَوَّرَاللهُ قَلْبَهُ بِالْاِیمان» این بندهای است که قلب او را خداوند به نور ایمان نورانی كرده است. به عبارت دیگر كیفیت شخصیت او معنوی شده و نظام فكریاش را از دنیا به قیامت كشانده و تجزیه و تحلیل زندگی دنیا را به قیامت وصل كرده است.
زندگی بسیار زیبایی است كه انسان، دنیای خود را به قیامت گره بزند و حضرت با توصیههای خود چنین شرایطی را برای ما برنامهریزی میفرمایند. و اگر کسی کوتاهی کرد در قیامت میبیند که چقدر خوب بود اینچنین عمل میکرد. میفرمایند: فرزندم! اندکی تأمل کن وقتی كه پردهها عقب میرود گویا محملها به صحرای قیامت آمده و میتوانی ببینی - و میشود آنچنان صحنهای را حس كرد- و در ادامه میفرمایند: بدون شک آنکس که با سرعت بیشتر متوجه قیامت شد زودتر به آن ملحق میشود - و قیامتی بودنش را بهتر شدّت میبخشد- مییابد كه قیامت یافتنی است و باید در دنیا آن را یافت.
اگر گفتهاند معاد از اصول دین است، به جهت این است که هم اکنون میتوان با آن زندگی کرد. مثل اعتقاد به توحید كه از اصول دین است و یک حقیقت یافتنی است، به طوری که انسان موحد، سراسر عالم را آینه تجلی اسماء الهی مییابد، قیامت هم به همین صورت یافتنی است، همچون زیدبنحارثه که با چشم دل میبیند قیامت هماکنون حاضر است و هرکس در آن جا چه موقعیتی دارد. و پیامبران و ائمه(ع) با دیدن قیامت توصیهها و دستوراتی به ما دادند تا اولاً چشم ما را متوجه ابدیت کنند. ثانیاً: دنیای ما را اصلاح نمایند.